گشت و گذاری در تجریش؛ ضیافت تاریخی رنگ و طعم
خاطرۀ سفري از شرق و غرب و جنوب به شمالِ تهران يا همان قصرانِ شميرانات. تجريش؛ جايي که اين روزها شلوغتر از هميشه است. گروهي به قصد زيارت راهي اين گوشۀ تهران ميشوند، برخي براي خريد و کوهنوردان در مسير صعود و خيليها در آمد و شد از خانه به محل کار و بالعکس.
تجريش آن زمان که جايگاه جلوس رکنالدين ابوطالب طغرل سلجوقي شد، طجرشت خوانده ميشد. ترکمانِ سلجوقي که از تبريز عازم ري بود، چون حال مزاجياش را نامناسب يافت، در طجرشت فرمانِ اسکان داد. طغرل همانجا از دنيا رفت و جنازه اش براي دفن به ري منتقل و در برجي به نام خودش به خاک سپرده شد.
ميدان تجريش؛ سرپل تاريخ
ميدان تجريش حالا قدمتي عمري دارد و ديگر آن ميدانکِ غريبافتادۀ بالاي شهر نيست که زمستانها خيلي از مسافرانِ مانده در خانۀ اقوام را از بازگشت به خانههايشان در مرکز تهران قديم منصرف ميکرد. حالا سال به سال، نو به نو ميشود و خاطرههايي که ميسازد کهنه نميشوند.
بازار سنتي تجريش؛ از ترشي و مربا تا ميدان سبزي
بازاري سرپوشيده مشابه بخشهايي از بازار بزرگ تهران اما در شميران، که سرپل و تجريش را به هم ميپيوندد. اينجا بازار سنتي تجريش است. جايي که کاشيکاريهاي آبي رنگ در سردر مغازههايش چندسالي است رنگ و لعابي نو به آن داده و يادآور روزگاري است که مغازهها را به نام صاحبانشان ميشناختند. سنتي که هنوز هم در بسياري از سوقهاي اين بازار رايج است.
اينجا در غوغاي رنگها محاصره شده است؛ رنگهايي با طعمهاي گوناگون و دلچسب که از شير مرغ تا جانِ آدميزاد در آن يافتنيست و هزاران تن را هر روز و هر هفته به اينجا ميکشاند.
در حوالي روزها و شبهاي خاصي چون شب يلدا و سال تحويل، بازار تجريش جاي سوزن انداختن ندارد و ميدان وسط بازار غلغله است. جايي که وقتي از آن بگذري، بوي سبزي تازه مستت ميکند.
اکبر مشتي؛ وارث واقعي بستنيساز بينظير
يک پياله بستني اکبر مشتي شايد به افسانه بماند اما هنوز هم ميتوان به خيابان شهرداري رفت، کمي آنسوتر از بيمارستان شهداي تجريش داخل مغازۀ کوچکي که تصويري از اکبرخان ملايري بر پيشاني دارد، رفت و يک ظرف بستني مخصوص سفارش داد و طعم خوش بستني سنتي را مزه مزه کرد. طعمي که در کمتر جايي در تهران ميتوان مشابهش را پيدا کرد. اينجا بستنيفروشي اکبر مشتي است. اکبر مشتي يکي از کسبه محله ري بود که در در فاصله دهههاي ۳۰ و ۴۰ بهترين بستنيهاي تهران را در خيابان ري درست ميکرد و مشترياني از همه جاي تهران داشت و حالا يکي از بستگانش در اين مغازه در تجريش تهران، راه او را ادامه ميدهد. هرچند او وارث اصلي بستنيفروش مشهور ملايري است اما از تابلوها و اعلاناتي که در گوشه گوشۀ مغازه نصب است ميتوان فهميد که جز او خيليها داعيۀ ميراث اکبرمشتي را دارند. اگر به اکبرمشتيِ تجريش رفتيد و بستني سفارش داديد به جملهاي که روي قبض دريافت بستنيتان نوشته شده دقت کنيد: «بستني اکبر مشتي ملايري هيچ شعبهاي در تهران، ايران و جهان ندارد!»
سمنوي عمه ليلا؛ نذري که در تجريش ادا ميشود
اَم ليلا يا همانگونه که مشهور شده است «عمه ليلا» زني ساکن شهريار کرج بود که از روزگاران دور تبحر عجيبي در پخت سمنو داشت و وقتي ديد چه به هواي نذريهايش و چه به سفارش اين و آن مرتب در حال پخت سمنوست به فروش آن روي آورد و شد برندي که اين روزها بسياري در ايران و جهان آن را ميشناسند و خيليها خود را عنوان فروشندگان آن جا ميزنند. سمنو از آن دست خوراکيهايي است که کمتر کسي ميتواند باصطلاح خوب درش بياورد. اينطوري شده است که حدود ۴ دهه است مردم تهران در حوالي سال نو و البته فصول ديگر راهي تجريش ميشوند تا از ميانِ دهها مغازۀ مدعي فروش سمنوي «عمه ليلا» جنس اصل را بيابند و به خانه ببرند.
تنديس؛ اُردکي در حصار ِ برَندهاي خارجي
وقتي از مسير خيابان وليعصر وارد ميدان تجريش ميشوي سر که بگرداني به سوي کوههاي دربند، برجي فلزنما به چشم ميآيد که نمادِ مدرنيزاسيون در محله سنتي تجريش است. مجتمع تجاري تنديس گذشته از آنکه آوردگاه برندهاي مشهور پوشاک و انواع و اقسام کالاهاي لوکس است، رستوراني هم دارد به نام «اردک آبي» که صبحانههايش معروف است و يک بار امتحانش ضرر ندارد.
امامزاده صالح؛ مقصد زائران
يکي از چند امامزاده مشهور و قديمي تهران که روزهاي تعطيل ميزبان هزاران زائر و توريست از اقصا نقاط تهران و ايران است. اين آرامگاه را آنچنان که بر سردرش نوشته شده، منسوب به صالح بن موسي کاظم، فرزند پيشواي هفتم شيعيان ميدانند و برادر امام رضا.
روزگاري مقابل اين آرامگاه که آن زمان در حصاري ازديوارها بود، گورستاني عمومي هم قرار داشت که ساکنان تجريش و محلات اطراف درگذشتگانشان را در آن به خاک ميسپردند، اما بعدها آرام آرام آثارش محو شد. حالا جز گنبد و گلدستههاي امامزاده که پابرجاست و خيليها براي نذر و نياز به آن ميآيند، نه اثري از آن ديوارها هست و نه آن گورستان بزرگ.
سيدمهدي؛ بفرماييد آش و هليم
سحرها و افطارهاي ماه رمضان ميزبانِ هزاران روزهداري است که با طعم خوش هليم و آشهايش سحر و افطارشان را به سفره مينشينند. حالا چند سالي است «سيدمهدي» شعبهاي هم در جوار بازار سنتي تجريش راه انداخته که هليم و آشهايش به خوبي همان شعبۀ اصلي در خيابان وليعصر روبروي باغ فردوس است. به امتحانش ميارزد.
دوست داری یه مقاله بنویسی
اگه فکر میکنی حرفی برای گفتن داری، میتونی یه مقاله کاربردی یا جذاب برای سایت بنویسی.