با تئاترتعزیه بانوان آشنا شوید

به گزارش بزنیم بیرون ، تعزیه یا شبیه‌خوانی از آن هنرهایی است که خاص ما ایرانی‌هاست و هر سال ایام محرم که می‌رسد، در کنار دسته و هیئت و عزاداری‌ها سری هم به این تعزیه‌ها می‌زنیم. تعزیه‌هایی که با رنگ سبز و قرمز و حسین‌خوان و شمرخوان برای ما تداعی می‌شوند و در هر نقطه‌ای از ایران هم بنا بر آداب و رسوم ویژه خود برگزار می‌‌شوند. هنری که شاید الان مردانه به نظر برسد؛ در حالی که سال‌ها پیش تعزیه‌ زنانه و تعزیه‌خوان زن داشتیم. حالا گروهی از بانوان دور هم جمع شده‌اند تا این هنر بومی را دوباره احیا کنند و ثابت کنند این هنر هم مردانه نیست! گروه هنر مقدس، گروهی است که سال‌ها پیش با هدف زنده کردن این هنر نمایشی، کار خود را شروع کرده و تا الان موفق شده ده‌ها نمایش را طراحی و اجرا کند. کار از یک تئاتر کوچک مدرسه‌ای کلید می‌خورد و به یک گروه نمایشی حرفه‌ای تبدیل می‌شود. یک روز مهمان این بانوان هنرمند می‌شویم و اول از همه، همراه با بقیه مخاطبان به تماشای نمایش «ایوان آخر» می‌نشینیم.

ما تعزیه بانوان را زنده کردیم

وقتی می‌رسیم، هنوز نمایش شروع نشده و بازیگران با شتاب در حال آماده شدن و گریم هستند. سری به رختکن می‌زنیم و با آن‌ها خوش و بش می‌کنیم. بچه‌ها اینجا با اسم نقش‌هایشان هم را صدا می‌زنند؛ برای همین هرچندوقت یک بار یکی فریاد می‌زند: «امام حسین کجاست؟» یا «قاسم و علی‌اکبر کجا مانده‌اند؟» نمایش در یک مجتمع آموزشی و برای دانش‌آموزان راهنمایی و دبیرستان است. خیلی زود سالن پر می‌شود و میان شوخی و همهمه بچه ها نمایش شروع می‌شود. تا دقایق اول هنوز پچ‌پچ‌ها و درگوشی‌ها ادامه دارد؛ اما به شهادت علی‌اصغر (ع) و به میدان رفتن علی‌اکبر (ع) که می‌رسد، جای خود را به اشک‌ها و هق‌هق‌های یواشکی می‌دهد. حالا نوبت آن است که سراغ «مریم شعبانی» کارگردان و مدیر این گروه هنری برویم تا او خودش داستان این تئاترتعزیه را روایت کند: «در ایران تعزیه‌خوانی توسط بانوان از قبل وجود داشته و با شروع دوره قاجار مجالس تعزیه‌خوانی خانم‌ها جمع می‌شود و اندک مجالسی هم که باقی می‌ماند، در کاخ‌ها بوده و شکل تجملی به خود می‌گیرد و بعد هم کم کم منقرض می‌شود. ما به دنبال احیای این هنر بودیم.» نمایش ایوان آخر نه تعزیه صرف است نه تئاتر مطلق. «ما همان تعزیه سنتی را سعی کردیم کمی سروشکلش را تغییر دهیم و به شکل یک تعزیه مدرن درآوریم. برای روایت عاشورا شاید تئاتر قالب خوبی نباشد و خیلی محدود می‌شود به‌خصوص واقعه ظهر عاشورا؛ اما ما سعی کردیم ما با پرده‌بندی و نورپردازی، تعزیه را روی صحنه بیاوریم و از شکل سه‌سویه یکسویه‌اش کنیم  و در عین حال تاثیرگذاری هم داشته باشیم.»

تعزیه ما مرد ندارد

تئاترهای این گروه هنری، هم زینب خان دارد؛ هم عباس خوان و حسین خوان. امری که شاید در ابتدای امر خیلی باورپذیر نباشد. «در نمایش ما هیچ مردی شرکت ندارد و همه نقش‌ها توسط بازیگران زن اجرا می‌شود برای همین خیلی سعی کردیم زیرپوستی نقش مرد را اجرا کنیم و از لحاظ گریم و طراحی لباس مشکل زن بودن بازیگران این نقش ها را حل کنیم. خدا را شکر تا الان هم هر کس این نمایش را دیده گفته که برای او قابل لمس بوده و عجیب نبوده.» گروه نمایشی هنر مقدس، گروهی کاملا زنانه است و از بازیگران تا طراح گریم و صحنه و کارگردان و حتی مخاطبان، همه و همه زن هستند. «بیشتر کسانی که با ما و با عنوان تعزیه بانوان روبه‌رو می‌شوند، اول خیلی تعجب می‌کنند و برای آن ها خیلی عجیب است. خیلی‌ها هم گارد می‌گیرند؛ به خصوص آقایان. حتی قشر هنری هم به ما خرده می‌گرفتند.»

از کودکی تعزیه را دوست داشتم

برمی‌گردیم به عقب. به روز اولی که این تئاترتعزیه متولد می‌شود. خانم شعبانی جواب این سوال را اینگونه می‌دهد: «علاقه من به تعزیه به دوران کودکی برمی‌گردد. به زمانی که با خانواده به دیدن تعزیه در بازارچه تجریش می‌رفتیم. از همان زمان دوست داشتم خودم یک تعزیه‌خوان باشم.» این علاقه به تعزیه و نمایش با خانم شعبانی بزرگ می‌شود و باعث می‌شود که او در چند رشته هنری مثل گرافیک، هنرهای تجسمی و صنایع دستی مدرک بگیرد و بعد از آن که پایش به مدرسه باز می‌شود و معلم هنر می‌شود، این علاقه خود را به صورت جدی دنبال کند. «زمانی که در مدرسه معلم بودم، متوجه استعدادهایی در بچه ها شدم و کار را با همان دانش‌آموزان شروع کردم. کم کم که کار جلو رفت، خیلی‌ها برای همکاری با ما داوطلب شدند. خودم هم هم‌زمان پیش استادان مختلف آموزش دیدم که البته بسیاری از این آموزش‌ها از طریق کتاب و دیدن زیاد تئاتر صورت گرفت.»

رایگان تئاتر اجرا می‌کردیم

ار روزهای اول و گام‌های ابتدایی هنر مقدس می‌پرسیم. «اولین تئاتری که روی صحنه بردیم، متعلق به ده سال پیش در یک مدرسه راهنمایی دخترانه بود. نام نمایش یادم نیست اما متنی بود از آقای سید جواد هاشمی درباره یک دختر شهید. در کنگره بزرگداشت شهدای غواص این تئاتر برگزار شد. در آن مجلس سرداران و بزرگان زیادی حضور داشتتند. بعد از آن دیگر برای آقایان اجرا نداشتیم و اولین و آخرین اجرای ما برای آقایان بود.» حالا تمام آن دخترهای نوجوان بزرگ شده‌اند و در کار خود حرفه‌ای. «آن زمانی که این دخترها به این گروه پیوستند اغلب دانش‌آموز بودند یا تازه دیپلم گرفته بودند. اما الان همه دانشجوی فوق لیسانس هستند یا خیلی از آن‌ها ازدواج کرده‌اند و خلاصه با این گروه بزرگ شده‌اند.» اوایل هم تمام هزینه‌های کار را از جیب می‌پرداختند: «سال‌های اول، اجرای رایگان داشتیم و بعد از آن بود که مبالغی را دریافت کردیم که بخشی از آن دستمزد هنرمندان و بخشی از آن هزینه رفت‌وآمد و تدارک می‌شود.»

ما کاروان‌تئاتر هستیم

این گروه هنری اولین کاروان تئاتر بانوان در کشور است. یعنی مدرسه به مدرسه و دانشگاه به دانشگاه، خود به سراغ مخاطبان می‌رود.«شاید نتوانم ادعا کنم که ما اولین گروهی هستیم که  تعزیه تئاتر را به وجود آوردیم؛ اما در جمع ویژگی‌هایی مثل ترکیب تئاتر و تعزیه، ویژه بانوان بودن و  کاروان تئاتر بودن آن و در کنار همه این‌ها استمرار ده‌ساله، قطعا ما مشابه نداریم و  فکر نکنم تئاتر دیگری شبیه ما باشد.» نکته جالب ماجرا اینجاست که این کاروان‌تئاتر در اوایل وسیله‌ای برای جابه‌جا شدن نداشته و اغلب با آژانس کارشان راه می‌افتاده است. «اوایل برای رفت و آمد مجبور بودیم که  یا آژانس بگیریم یا اتومبیل دوستان را قرض بگیریم. اما کم‌کم که دوستان ماشین‌دار شدند، با اتومبیل‌های بچه های گروه رفت و آمد می‌کردیم و تا الان هم همان ماشین‌ها سرپا هستند.»

نمایشنامه‌ها را خودم می‌نویسم

بیشتر نمایش‌نامه‌ها را خودش می‌نویسد و تمام آن‌ها قبل از اجرا توسط یک متخصص یا تاریخ‌دان تایید می‌شود: «برای نوشتن نمایشنامه‌ها به اسناد و کتب تاریخی مراجعه می‌کنم و به این هم اکتفا نمی‌کنم و بعد از آن هم از متخصصان علوم دینی و تاریخ مشاوره و تاییدیه می‌گیریم. حتی چون از دیالوگ‌های عربی در کار استفاده می‌کنیم، از کارشناس زبان عربی هم استفاده می‌کنیم. گذشته از تمام این موارد، حداقل یک تاریخ دان یا نمایشنامه نویس را در جریان می‌گذاریم و از آنها درخواست می‌کنیم که این نمایش‌های ما را تماشا کنند و اگر جایی مطلب تاریخی درست بیان نشده بود یا آن درست ادا نشده بود، به ما تذکر بدهند و اگر جایی کار ما مشکل داشته باشد یا سند تاریخی آن دچار مشکل باشد، سریع آن را اصلاح می‌کنیم.»

در خارج از کشور هم اجرا داشتیم

تئاتر ویژه بانوان به خودی خود برای خیلی‌ها در فضای هنر عجیب بوده. «کار ما در فضای هنر و تئاتر کشور اوایل برای خیلی ها عجیب و نشدنی بود؛ اما در یکی دو سال اخیر کار ما سروصدا کرده و بالاخره صدای ما هم به برخی از آن‌ها رسیده که گروهی از بانوان هستند که ویژه بانوان کار می‌کنند و الان برای آن ها کاملا قابل هضم است؛ فقط مشکلات ما مربوط بخش تبلیغات و فیلمبرداری و حتی بخش داوری است. البته خیلی از دوستان اداره نمایش با ما همکاری کردند و اساتید خانم را برای داوری به ما معرفی کردند که ما هم کارمان را برای داوری و مسابقات به نمایش بگذاریم.»

هنر مقدس در خارج از کشور هم اجرا داشته «ما بعضا با دوستان خارج از کشور هم ارتباط داشتیم؛ خیلی از دوستانی که جزو گروه ما بودند؛ اما به خارج از کشور رفتند و مقیم آنجا شدند.  متن های خود را در اختیار آن ها هم قرا دادیم و در آنجا هم نمایش‌ها اجرا شد و اتفاقا برای مثال در آلمان  آنقدر استقبال خوب بوده که چند سال پشت سر هم این نمایش ها اجرا شده است.»

ایوان آخر روایت همسر یزید از واقعه عاشوراست

از داستان آخرین و تازه ترین کار این گروه که با هم به تماشای آن نشستیم هم سوال کردیم. «داستان ایوان آخر، از زبان هند، همسر یزید روایت می‌شود که در کودکی فلج و نابینا متولد می‌شود. پدرش که یهودی بوده، او را پیش امام علی می‌برد و می‌گوید که اگر بتوانی فرزند مرا شفا بدهی، من مسلمان می‌شوم. امام علی هم امام حسین (ع) را برای شفا معرفی می‌کند و ایشان هم این دختر یهود را مداوا می‌کند و این خانواده مسلمان می‌شوند. داستان نمایش ما از هند شروع می‌شود و به مصیبت‌های کربلا می‌رسد.» نیروی خیر و شر، شهادت حضرت زهرا، جهان پس از ظهور و موضوعاتی از این دست از موارد دیگری هستند که این گروه در نمایش‌های خود به آن پرداخته‌اند.

تو امام حسینی؟

از خاطرات و سختی‌های کار هم می‌گوید. از مواقعی که تعداد بازیگران کم بوده‌اند و تعداد نقش‌ها زیاد. «یکی از بانمک‌ترین خاطرات ما به سال‌های پیش برمی‌گردد که فشردگی کار ما زیاد بود و زمان و امکانات کم. گاهی بعضی از بچه‌ها سه تا نقش داشتند در پنج تا پرده و در نتیجه باید با یک سرعت 40 ثانیه‌ای تعویض لباس می‌کردند. در یکی از اجراهای ما، درب رختکن سالن رو به صحنه باز می‌شد و به همین علت بچه ها مجبور بودند در تاریکی مطلق تعویض لباس را انجام بدهند. مثلا برای نقشی می‌بایست سرتاپاسفید می‌پوشیدند و در نقش بعدی سر تا پا سیاه. در این بین یکهو دستکشی گم می‌شد، جورابی پیدا نمی‌شد و مثلا یکی از بازیگرها با لباس کاملا سفید و دستکش مشکی ظاهر می‌شد.  شاید دیدن این شرایط از شنیدنش خنده‌دارتر باشد. همه این سختی به این خاطر بود که ما می‌خواستیم نمایش را حداکثری اجرا کنیم و طراحی لباس هم در حالت ایده‌آل باشد.»

بیشتر تماشاگران این نمایش‌ها دختربچه‌ها و دانش‌آموزان بوده‌اند و واکنش همین دانش‌آموزان ها خود به بهترین خاطره‌ها تبدیل شده‌اند. «در یکی از اجراهایی که داشتیم، بعد از تمام شدن آن، یکی از بچه‌های مدرسه، موقع تعویض لباس، خیلی اتفاقی و بدون هماهنگی وارد رختکن شد. تا وارد اتاق شد، با بازیگر نقش امام حسین روبه‌رو شد و دید که روبنده خود را برداشته و این امام حسین، یک خانم است. خیلی جا خورد و با یک حالت شگفت‌زده‌ای گفت تو امام حسینی؟ این بچه آنقدر تحت تاثیر قرار گرفته بود که با دیدن چهره واقعی این بازیگر شوکه شده بود و اشک در چشمانش جمع شده بود.» سند این حرف خانم شعبانی را به خوبی می‌توان در بچه‌هایی که حالا دارند کم کم سالن را ترک می‌کنند، ببینیم. بچه‌هایی که تازه به ایران آمده‌اند و زبان فارسی را به زور حرف می‌زنند؛ اما صدای گریه و  چشم‌های خیسشان نشان می‌دهد که زبان این تئاتر را به خوبی فهمیده‌اند.

http://media.mehrnews.com/d/2015/10/27/4/1885698.jpg

http://media.mehrnews.com/d/2015/10/27/4/1885699.jpg

http://media.mehrnews.com/d/2015/10/27/4/1885676.jpg

Waves Waves Waves

دوست داری یه مقاله بنویسی

اگه فکر می‌کنی حرفی برای گفتن داری، می‌تونی یه مقاله کاربردی یا جذاب برای سایت بنویسی.