تکیه دولت؛ گم‌شده محرم در پایتخت

ه گزارش بزنیم بیرون ، هر چقدر که چشم بگردانی تا جایگاه مردانی را بیابی که با صدای رسا، پر جذبه و بغض‌آلودشان، کلاه‌خود و شمشیر و شیپورشان و لباس‌های سبز و سرخ و سیاه‌شان تصویر عاشورا را در ذهن داغدیده‌گان حسین (ع) زنده می‌کردند، چیزی پیدا نمی‌کنی! اما تنها چیزی که می‌توانی از این نام بیابی باقی مانده‌های از آن چیزهایی است که حالا دیگر فقط باید در «کاخ گلستان» به دنبالشان بگردی؛‌ یک منبر و یک تخت و همین... .

به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا، اینها تنها باقی‌مانده‌های تکیه دولت است و تاریخچه‌ای که در کتاب‌ها و در ذهن مردمانی که تعزیه را دوست دارند هنوز باقی است، اما حالا دیگر سال‌های زیادی از آن روزها می‌گذرد، از روزهایی که ناصرالدین شاه، پیش از سفرش به فرنگ، تکیه دولت را در سال 1285 تا سال 1290 هجری قمری ساخت.

اما جعفر شهری در کتاب پنج جلدی «طهران قدیم» خود درباره‌ی این مکان که امروز و هرساله در ایام محرم فقط می‌توانیم نامی از آن ببریم و نه حتی یادی! در جلد نخست آورده آمده است:

«از اماکن پیوسته به ارک شاهی «تکیه دولت» بود که در ماه‌های محرم از طرف دربار و سلاطین در آن روضه‌خوانی و تعزیه‌داری به عمل می‌آمد و ساختمان سه طبقه مدوری از روی نقشه‌ی تماشاخانه‌های فرنگ، که سقف آن با چادری بر روی خرپای (اسکلت شیروانی) آهن پوشیده می‌شد.

هر بزرگ و صاحب مقامی بنا به اقتضای زمان در عمارت خود یا حوالی آن، حسینیه و تکیه‌ای برای عوام فریبی داشت و به وسیله آن به ریشخند و جل‌القلوب مردم می‌پرداخت و این تکیه نیز یکی از آن‌ها بود که بنا به موقعیت و مقام شاه صاحبی و درباری خود بر دیگران تفوق می‌گرفت. در این مکان از اوایل سلطنت ناصرالدین شاه همه ساله تعزیه‌خوانی و روضه‌خوانی برقرار می‌شد تا اوایل سلطنت پهلوی که کم کم به تقلیل و تعطیل انجامید.

این تکیه سه راه داشت که دو راه آن مثل کوچه تکیه دولت، مقابل بازار که مخصوص مردها بود و در شمس‌العماره برای زنان که عوام نیز از آن تردد می‌کردند و در دیگری مخصوص خواص از جمله شاه و درباریان از داخل اندرون که به شاه‌نشین آن باز می‌شد.

این مکان که تا بیست و چند هزار جمعیت در آن جای می‌گرفت، ابتدا در چند طبقه بنا شده بود که زمان مظفرالدین‌شاه در اثر شکستگی‌هایی در پایه‌ها لازم می‌شود طبقه‌ی فوقانی آن را خراب کرده بار ستون‌ها را سبک کنند و ضمنا توسط مهندسین فرانسوی بجای دیرک (پرده‌هایی از پارچه‌های محکم) که همه ساله موقع کشیدن چادر باعث زحمات فراوان می‌شد و غالبا دچار بادهای شدید شهریار شده و از جا کنده شده خطراتی بوجود می‌آورد، اسکلتی عرقچین مانند از آهن به روی آن استوار و چادر بر روی آن کشیده می‌شد.

طبقات سه گانه آن طاق‌نمایی با طاق‌های مقوس بود که در مرتبه دوم و سوم آن پشت پرده زنبوری‌ها زن‌های تماشاچی جمع می‌شدند و طبقه هم کف آن از طرف اعیان و رجال و وزرا و امنا و روسای اصناف آذین‌بندی شده زینت می‌شد. هر طاق‌نما از طاق‌نمای دیگر بهتر و زیبا‌تر و با شکوه‌تر بسته می‌شد که با چشم هم‌چشمی کامل و پرخرج‌ترین سلیقه‌ها انجام گرفته باید جلب نظر شاه می‌کرد.

بستن هر طاق‌نما شامل بود بر گستردن و کوفتن بهترین قالی قالیچه‌ها و گرانبهاترین طاق شال‌ها و آویختن سنگین‌ترین چلچراغ‌ها و قرار دادن جالب‌ترین شمایل‌ها و نصب خوب‌ترین سیاهی‌ها و بیدق‌ها و علم و کتل‌ها و دیگر و دیگر اشیا از قندیل و شمعدان و فانوس و جارو گوی و دیوارکوب و غیره و مظاهر جنگ و ستیز صحرای کربلا از شمشیر و سپر و نیزه و گرز و شش پَر و زوبین که با شایستگی و بایستگی تمام جلوه‌گری کرده مخصوصا نور چراغ‌های برق که در سال‌های اخیر بر آن‌ها اضافه شده در و دیوار و اسکلت و چادر و سقف و ستون‌ها را دیدنی‌تر می‌کرد.

افتخار بستن این طاق‌نماها خود به خود نصیب نمی‌شد، باید قبلا با پیشکشی‌ها و تقدیمی‌های قابل توجه از شاه کسب اجازه بکنند و بهترین طاق‌نماها در اختیار کسی قرار می‌گرفت که پیشکش ارزشمندتر یا تقدیمی زیادتر داده باشد و همچنین رسم همه ساله بود که در شب هشتم محرم این قرار را با فرستادن نقدینه و تقدیمی تازه تجدید کرده از آن سو مفتخر به خلعت شاهانه طاق‌شال گردیده، اجازه بستن سال دیگر را دریافت کنند و مسلم بود که ارتقاء یا تنزل طاق‌نماداران که طاق‌نماهایشان مقابل جایگاه یا در کنار و دور از دیدگاه همایونی باشد نیز بسته به آن بود که آخرین پیشکش شب هشتم را مافوق دیگران یا کمتر از سایرین تقدیم کرده باشند.

این همان پولی بود که جهت هر اتفاق کوچک و بزرگ دیگر باید بزرگان و صاحبان اسم و رسم حضور سلاطین قجر تقدیم بکنند، مانند رفتن به سفر، بازگشت از سفر، روز تولد، عروسی،‌ ولادت فرزند، جشن‌ها و اعیاد، سلام‌ها و رفع خطرها، نازشست، مهمانی‌ها،‌ چه در مهمان شدن و چه در مهمان کردن.

نزول اجلال‌ها جهت ملاقات و احوال‌پرسی،جهت درخواست حکومت و بازگشت از حکومت و خلاصه در هر کار و برخورد باید با دست پر حضور سلاطین را ادراک کرده هر بار نیز بر آن افزوده به سلاطین قجر تقدیم نمایند و با کم و زیادی همین تقدیمی‌ها و پیشکش‌ها هم بود که می‌توانستند اندازه چاکری و مقدار ارادت و دولتخواهی خویش اثبات بکنند.

«شعاع آفتاب است، که تابیده است»

چادر تکیه دولت

چادر این تکیه نیز به نسبت مکان خود از بزرگترین و پرشکوه‌ترین پوش ها بود که بر سر اسکلت آهنی آن استوار می‌شد، چه سقف و «پوش» سلطانی به حساب می‌آمد که سایه بر سر ظل‌الله می‌افکند، همراه نواردوزی‌های قشنگ که هر بیننده‌ای را مجذوب می‌کرد.

بعد از طاق‌نماها و چادر و پوش و سیاهی‌های کتیبه و فرش‌های کف و قالیچه‌های دیوارکوب و چلچراغ‌های صد لاله آویز و پایه‌دار زمینی، عکس‌های قلمی و دوربینی شاه و ولیعهد بود که گوشه و کنار را پر کرده بود و پرده شمایل‌های ائمه و صحرای کربلا و مقاتل، تخت‌بندی وسط جهت تعزیه‌خوانان، بیدق‌ها و کتل‌ها و علامت‌ها و علم‌ها و طوق‌ها و دیگر آلات و ادوات مربوطه، مانند زره، کلاه‌خود، سپر، شمشیر و خنجر که با قواعدی بجا به جرزها و اطراف نصب شده، زیبایی تکیه را چندان می‌کرد.

بعد از همه جلال و عظمت پیرایه جایگاه سلطنتی، یعنی شاه‌نشین بود که آنچه در دیگر طاق‌نماها گرد آمده، در آنجا جمع شده بود و بعد از همه اهمیت و عظمت روضه‌خوانی و تعزیه‌خوانی او که تالی آن در هیچ نقطه دیگر تهران به نظر نمی‌رسید.

شرایط ورود به تکیه دولت

عزاداری این تکیه از روز اول ماه محرم شروع شده، روز یازدهم ختم می‌شد که البته بانی این یازده روز دربار بود و شاه در آن شرکت می‌کرد و بعد از آن ده روز، پنج روز از وزرا و امنا و دیگر درباریان بانی یافته تا آخر ماه صفر امتداد می‌یافت، اما به اهمیت روزهای نخست نبود که این بقیه صورت تأسی می‌گرفت.

چون فراهم کردن جای نشستن در تکیه به سختی میسر می‌شد، زن‌ها از صبح زود بلکه بعضی از قبل از آفتاب به آنجا رو آورده جا می‌گرفتند و از آنجا که تا آخر مجلس در اثر کثرت جمعیت و غالبا بسته شدن درها، ورود و خروج امکان‌پذیر نمی‌شد، زن‌ها تقریبا به طور عموم ناهار و دهان گیره خودشان را همراه می‌آوردند و چه بسا که وسیله قضای حاجت خویش را چیزهایی مانند مشربه یا قُلقُلک یا کوزه قلیان دنبال می‌بردند.

لازم به توضیح است که کوزه قلیان بلور بهترین اسباب این کار بود که سر آن به دهانه مخرج یا مدخل جفت و جزم شده حالت صدا خفه‌کن می‌گرفت و مشربه در خاصیت دوم آن که زیادتر به کار بچه‌هایشان می‌آمد.»

به گزارش خبرنگار ایسنا؛«تکیه دولت» تا پایان دوره قاجار مورد استفاده قرار گرفت. در این تکیه حتی مراسم تشییع جنازه‌ی «ناصرالدین شاه» و «مظفرالدین شاه» را انجام دادند. در محرم سال 1326 قمری «محمدعلی شاه» نیز براساس رسم معمول در تکیه حضور شد که در اثر ازدحام جمعیت در این مراسم تلفاتی به بارآمد، آخرین باری که در زمان قاجار تکیه‌دولت مورد بهره‌بردای قرار گرفت، مربوط به مجلس موسسان بود که در پانزدهم آذر 1304 شمسی تشکیل شد و به دنبال آن «احمدشاه» از سلطنت خلع و رضاخان به ریاست حکومت موقت منصوب شد.

«تکیه دولت» عظیم‌ترین نمایش‌خانه تاریخ ایران سال‌ها متروک و نیمه مخروبه بود تا اینکه در زمان پهلوی دوم 1325شمسی برای ساخت شعبه بانک ملی در بازار، تخریب و بیشتر فضای آن زیربنای بانک قرار گرفت.

و حالا به جز چند وسیله‌ای که در «کاخ جهانی گلستان» از باقی مانده‌های این تکیه وجود دارد، فقط می‌ماند تابلویی کوچک در ورودی یک کوچه‌ی باریک در خیابان پانزده خرداد و در ضلع شمال سبزه‌میدان که نام‌اش «بن‌بست ‌تکیه‌دولت» است.

توضیح؛ * منبع عکس‌ها: «مخزن آلبوم‌خانه کاخ گلستان». همچنین براساس نظر برخی از کارشناسان عکس‌ها و نوشته‌های زیر آن‌ها توسط ناصرالدین شاه ثبت شده است.

 

 

«جلوخوان تکیه دولت است که در ایام شبیه‌خوانی در تکیه دولت در دهه آخرین شهر رجب. المرجب سنه 1310...»
«جلوخوان تکیه دولت در ایام شبیه‌خوانی و این شبیه‌خوانی در تکیه دولت در بیستم شهر رجب لغایت سلح رجب بود. سنه 1310 ...»
«تکیه دولت است به جهت شبیه‌خوانی روی او را چادر پوشانده‌اند و زن‌ها بر پشت‌بام به جهت تماشا رفته‌اند. در دهه آخرین شهر رجب. المرجب سنه 1310 ...»
«تکیه دولت است، در حالی که موزیکانچی‌ها وارد می‌شوند»

 

«حوض جوش و آب‌نمای عمارت گلستان»

 

 

Waves Waves Waves

دوست داری یه مقاله بنویسی

اگه فکر می‌کنی حرفی برای گفتن داری، می‌تونی یه مقاله کاربردی یا جذاب برای سایت بنویسی.