سفرنامه هیچ هایک به گرجستان - مرداد 1396

برای مطالعه بخش اول این سفرنامه با عنوان «سفرنامه هیچ هایک به آذربایجان - مرداد 1396» می تونید به اینجا مراجعه کنید.

با وجود لغو روادید بین ایران و گرجستان اما باز هم به لطف اعتبار پاسپورت ایرانی پروسه ورود به گرجستان برای ما طولانی شد، از اونجایی که هموطن های خیلی کمی از مرز «لاگودخی» وارد گرجستان می شن، در بدو ورود به محض اینکه فهمیدن ایرانی هستیم جدامون کردن و پاسپورتهامونو دادن به افسر ارشد. اونم رفت تو اتاق خودش و ما منتظرررررررر تا بالاخره اومد و پاسپورت ها رو با  «ولکام تو جورجیا» بهمون تحویل داد.

با عبور از مرز به دنبال یک جای مناسب برای کمپ بودیم، از چند نفر از اهالی روستا برای جای کمپ مناسب با دسترسی به آب مشورت گرفتیم و وقتی داشتیم چادر رو علم میکردیم، یکی از همسایه ها اومد و به ما گفت بریم خونه مون رو توی حیاط خونه اش بزنیم. از اونجایی که هوا فوق العاده گرم بود، پوش چادر و پنجره ها رو باز گذاشتیم و بدون کیسه خواب خوابیدیم اما نزدیکی صبح بارون سیل آسا همه شرایط رو تغییر داد.

 

روز ششم سه شنبه

با شروع بارون پوش دوم چادر رو کشیدیم و دوباره به خواب شیرین ادامه دادیم. اما بارش به حدی شدید شده بود که وسایل داخل چادر در حال خیس شدن بودن، همین یک دلیل کافی بود که امروز پروسه کش و قوس صبحگاهی در کسری از ثانیه انجام بشه. وسایل رو جمع کردیم و منتظر موندیم تا دل آسمون حسابی خالی شه. 

توی اولین هیچ هایک به شهر «لاگودخی» رفتیم و خودمون رو به خروجی شهر رسوندیم. دومین هیچ هایک سوار یک خودروی مدرن شدیم که راننده جوون اون اصرار داشت با سرعت 170 کیلومتر برونه!



جاذبه های گردشگری تلاوی گرجستان


ترس از سرعت بالا توی این جاده در کنار تماشای چشم اندازهای خارق العاده منطقه حفاظت شده «لاگودخی» باعث شد تا از چک کردن نقشه غفلت کنیم.  بعد از گذشت یک ساعت متوجه شدیم از جاده اصلی دور شدیم و داریم به سمت «تلاوی» می ریم. اول قصد داشتیم مسیر رو برگردیم اما در ادامه تصمیم گرفتیم سفرمون رو از این سمت ادامه بدیم تا خودمون رو از هیجان تماشای باغات انگور  و wine route در کنار دریاچه ها و رودخونه های متعدد و منظره های کم نظیر طول مسیر محروم نکنیم.

دیدنی های تلاوی گرجستان

 


دریاچه تلاوی گرجستان


وقتی نوع سفر مقداری متفاوت می شه، شرایط پیش بینی نشده قدرت تخریب خودش رو از دست می ده؛ اینطور کم کم یاد میگیریم در هر شرایطی خودمون رو با اون موقعیت وفق بدیم و سعی کنیم از فرصت پیش اومده نهایت لذت رو ببریم. اینطور بود که ما ناخواسته توی یکی از زیباترین، خنک ترین و سرسبزترین مناطق گرجستان بودیم و از لحظه لحظه اون روز لذت بردیم.


جاذبه های گردشگری تلاوی گرجستان

حوالی بعد از ظهر بود که به فکر پیدا کردن یک جای مناسب برای کمپ بودیم، باز هم دل رو به جاده زدیم تا توی مسیر یک جاده روستایی مناسب پیدا کنیم  اما در کمال تعجب توی کمتر از چند دقیقه سوار یک ماشین شاسی بلند شدیم که از قضا قصد داشت از یک مسیر فرعی تا تفلیس بره و انگلیسی هم بلد بود! بنابراین ناخواسته دوباره به برنامه قبلی خودمون برگشتیم و زیبایی های بیشتری رو توی مسیر به تماشا نشستیم.


ما از قبل یک هاستل خوب با تخفیف 45 درصدی توی تفلیس رزرو کرده بودیم. بعد از رسیدن به تفلیس تصمیم گرفتیم فاصله 3 کیلومتری از جایی که از ماشین پیاده شده بودیم تا هاستل رو پیاده بریم و باز هوای تفلیس رو نفس بکشیم.

توی مسیر داشتیم دنبال بهترین قیمت برای تبدیل پول می گشتیم که حرکات دست یک نفر از اون سمت خیابون توجه ما رو جلب کرد، بیشتر دقت کردیم و دیدیم  داره از دور صدامون می زنه : «سرجیو» همون دوست اسپانیایی که توی باکو باهاش آشنا شده بودیم! دسته جمعی خیلی فرخنده از این برخورد اتفاقی، فرصت رو غنیمت شمردیم و به یکی از رستوران های نزدیک «پل صلح» تفلیس رفتیم تا هم غذایی بخوریم و هم فرصتی برای گعده دوباره با سرجیو پیدا کنیم.


خینکالی گرجی

"انواع متعدد «خینکالی» یکی از غذاهای لذیذی گرجی هست که نباید از دستش بدید"

 

بالاخره خودمون رو از لابه لای کوچه های متفاوت تفلیس به هاستل رسوندیم، با یک کافه پذیرایی شدیم و یه مقدار استراحت کردیم. شب های زیبای تفلیس در انتظارمون بودن؛ تو بین سرچ های اینترنتی با یک تخفیف ویژه برای بلیط های چارتری تفلیس به تهران روبرو شدیم، در نهایت بعد از دو دو تا پنج تا، حساب و کتاب و تبعیت از قانون «شیر یا خط» با سکه های یک لاری گرجستانی، بلیط هواپیما رو خریدیم تا فردا مستقیم به تهران بیایم و سفرمون رو دو روز زودتر تموم کنیم.

 

روز هفتم چهارشنبه

صبح زود از خواب بیدار شدیم و صبحانه رو آماده کردیم، ما توی سفر قبلی به تفلیس این شهر رو زیر رو کرده بودیم اما لذت قدم زدن توی تفلیس سیری ناپذیره. (سفرنامه قبلی ما به گرجستان رو می تونید از طریق این لینک مطالعه کنید)



چشم انداز تفلیس

یکی دو تا چشم انداز جدید از تپه های جنوب شرقی تفلیس پیدا کردیم، یک کلیسا جدید در بالای کوه با مسیرکوهنوردی سخت رو کشف کردیم، از آتشکده تفلیس بازدید کردیم و در نهایت خودمون رو به هاستل رسوندیم.

بعد از جمع کردن وسایل با حدود دو کیلومتر پیاده روی خودمون رو به ایستگاه اتوبوس مسیر خط 37 رسوندیم و از اونجا با اتوبوس مستقیم تا فرودگاه رفتیم تا پرونده این سفر هم بسته بشه.

Waves Waves Waves

دوست داری یه مقاله بنویسی

اگه فکر می‌کنی حرفی برای گفتن داری، می‌تونی یه مقاله کاربردی یا جذاب برای سایت بنویسی.