سفر بر فراز اقیانوس ابرها در ییلاق فیلبند
فیلبند کجا است؟
روستای ییلاقی فیلبند یکی از مرتفع ترین روستاهای استان مازندران است كه در جنوب بابل، در بخش بندپی غربی (روستای دیوا) واقع شده است. فیلبند از سطح دریا حدود 2700 مـــتر ارتفاع دارد. در فیلبند طی فصل بهار وپاییز می توانید در یك نیم روز همه پدیده های جوی از قبیل ابر و مه و باران و برف و تگرگ و رگبار و ناگهان رنگین كمان و هوای صاف و آفتابی را بدون لكه ابری مشاهده كنید!
فیلبند در تابستان ها بیش از هزار ودویست خانوار جمعیت دارد و در زمستان بطور كلی خالی از سكنه می شود، زیرا شدت سوز وسرما و برف امكان زندگی را غیر ممكن می سازد و در سال قریب ۷ ماه پوشیده از برف است.
به دلیل سرمای شدید پاییز و زمستان، درختان رشد چندانی در فیلبند ندارند. از درختان تنها گونههای سیاهریشه مانند آلوچه ترش، زرشک کوهی و انگور کوهی و نیز درخت ون درآن میرویند. کشت درختانی چون گردو، فندق، سیب و آلبالو ناموفق بوده است و رشد اندکی دارند.
و اما سفر ما ... صبح زود حرکتمان را از تهران شروع کردیم تا اسیر شلوغی راه و ترافیک نشویم و البته فرصت بیشتری برای لذت از طبیعت روستا را داشته باشیم؛ انقدر زود که بخشی از خواب شب قبل را با خودمان به اتوبوس آوردیم و تا اواسط راه جاده هراز خوابیدیم. آفتاب که خودش را کم کم بالا کشید میدل باس ما هم خروجی سنگده را پیچید تا وارد جاده روستا شویم. بعد از گذر از امامزاده و روستای سنگده، در فضای مسطح بالای ییلاق سنگده برای صبحانه توقف کردیم ؛ و چقدر پائیز اینجا زیبا و دوست داشتنی است ...
آسمان نیمه ابری گاهی مه و گاهی آفتاب را به ما هدیه می داد؛ ما هم که بعد از کلی صبحانه های جورواجور انرژی گرفته بودیم، یک معارفه سرپایی برگزار کردیم و عکاسی ها و بازی ها و شوخی خنده هایمان شروع شد.
بعد از حدود یک ساعت از صرف صبحانه، مجددا سوار ماشین شدیم تا راهی روستای فیلبند شویم، با عبور از جنگل ها در دل انبوهی از مه ، مقداری ارتفاع گرفتیم و کم کم نوع پوشش گیاهی مسیر هم عوض شد. هوای خوب، زیبایی مسیر، فرحناکی مه و همسفران با عشق و صفا همه دست به دست هم داد تا از ماشین پیاده شویم و بقیه مسیر را تا روستا پیاده طی کنیم. با وجود آنکه بعضی از همسفران در راه رفتن مشکل داشتند اما هیچ کس در مقابل این همه زیبایی و خوبی مقاومت نکرد و همه پیاده به سمت روستا راه افتادیم.
در مسیر پیچ در پیچ جادهی «هراز» به سمت روستای «فیلبند» سه منطقهی جغرافیایی متفاوت را باید دید؛ مسیر ابتدایی بدون پوشش است، بعد وارد مسیری پر پیچ و خمی میشوید که از دل جنگل ها عبور میکند و در نهایت وقتی در جاده ارتفاع می گیرید، به منطقهی کوهستانی و ییلاقی «فیلبند» میرسید؛ در سراسر مسیر حرکت مه سطح جاده را پرکرده و کافی است مقداری بالا بروید تا بتوانید اقیانوس ابر را زیر پایتان ببینید؛ جایی که اسمش به نام جنگل ابر تمام شده اما زیبایی تمام عیارش را باید در فیلبند به نظاره نشست.
قبل از روستا، باران شروع به باریدن گرفت اما هنوز هیچ کس حاضر نبود از لذت پیاده روی در این هوای عاشقانه محروم شود. به روستا که رسیدیم، باران هم شدت گرفت و همه ما نقش ناودان های بزرگی را بازی می کردیم که آب از سر و رویمان سرازیر می شد! به همین خاطر یکراست سراغ تکیه روستا را گرفتیم با این امید که بتوانیم در آنجا اتاقی را برای کرایه پیدا کنیم؛ بالاخره اتاق را هم پیدا کردیم اما فقط یک اتاق و یک اجاق، به همین خاطر مجبور بودیم خیلی دوستانه و صمیمی، همه در اتاق جا شویم تا بتوانیم با همان یک بخاری نفتی هم گرم شویم و هم لباس هایمان را خشک کنیم ؛ موضوعی که سوژه خنده مان را تا خود شب جور کرد ...
برای ناهار تدارک جوجه دیده بودیم، جوجه ای که پروسه سیخ زدن و کباب کردنش در بیرون از تکیه، زیر باران ، مقداری به درازا کشید اما همین سختی ها لذت خوردنش را دو چندان کرد. بعد از اندکی استراحت، مجددا در زیر نمه های باران در روستا قدم زدیم.
کوچه پس کوچههای «فیلبند» خاکی است. صدای گاوها از اصطبلها شنیده میشود، مرغها و خروسها در کوچههای روستا صبح را شب میکنند و حال و هوای روستا را حفظ کردهاند؛ اما امان از دست ویلاسازی های مدرن که به روستاها هم سرایت کرده و حس خوب سادگی را با تجملات چشمگیر از آن گرفتهاند.
دوست داری یه مقاله بنویسی
اگه فکر میکنی حرفی برای گفتن داری، میتونی یه مقاله کاربردی یا جذاب برای سایت بنویسی.