میرک؛ سفردرهزارهها ...
به گزارش بزنيم بيرون ،
دکتر حامد وحدتينسب که البته چندان دل خوشي از خبرنگاران نداشت، فروتنانه و مهربانانه در اين گفتگو به پرسشهاي ما پاسخ گفت. آنچه ميخوانيد حاصل گفتگوي ماست.
با توجه به ويژگيهاي خاص محوطه باستاني ميرک، تحليل شما از ميزان تأثير پژوهشهاي مرتبط با اين محوطه بر گسترش دانشها در حوزه باستانشناسي ايران و جهان چيست؟
دورهاي که ما هماکنون در حال مطالعه بر روي آن هستيم در ايران کمتر شناخته شده است و به دليل آن که با انسانهاي منقرضشده سروکار داريم در جهان به عنوان دورهاي جذاب تلقي ميشود. نحوه زندگي انسانهاي منقرضشده، تغذيه و رفتار آنها براي بسياري از افراد موضوع جذابي است. اين تيپ از فعاليتهاي باستانشناسي به ويژه پس از انقلاب در ايران به ندرت به انجام رسيده است. تلاش ما بر اين بوده است که کاوشهاي باستاني در ميرک به واسطه استفاده از توان نيروهاي متخصص داخلي و خارجي در حد بالاترين استانداردهاي جهاني صورت بگيرد. اين کاوشها به يکي از تاريکترين زواياي زندگي انسان ميپردازد. با عقبتر رفتن زمان در باستانشناسي، اطلاعات ما کمرنگ و کمرنگتر ميشود؛ چرا که يافتهها و دادههاي باستاني کمتر ميشود. باستانشناس همچون کارآگاهي است که وارد صحنه جرم ميشود؛ هرقدر زمان کمتري از وقوع جرم گذشته باشد، اطلاعات و مدارک بيشتري براي بازسازي صحنه جرم وجود خواهد داشت و به طور طبيعي هرچه زمان بيشتري بگذرد، بخشي از مدارک از دست ميرود. متخصصاني که بر روي دورههاي اسلامي نظير ايلخاني و سلجوقي کار ميکنند به مدارکي همچون بناها، کتيبهها و سفالها دسترسي دارند. براي اين دورهها تاريخ مکتوب وجود دارد و ما تا حد زيادي ميدانيم که در اين زمانها چه اتفاقاتي رخ داده است. با عقبتر رفتن زمان تا حد ۴ تا ۵ هزار سال، با وجود آن که کماکان معماري وجود دارد، اطلاعات ما محدود خواهد شد. اطلاعات مربوط به انسانهاي متعلق به ۸ تا ۱۰ هزار سال پيش-که دوران نوسنگي خوانده ميشود- باز هم محدودتر خواهد شد تا اين که به بازه زماني پيش از ۴۰ هزار سال قبل ميرسيم. در اين بازه ما در اوج محدوديت مدارک قرار داريم و براي تحليل دادهها بايد از علوم مختلفي بهره بگيريم. اين گونه از فعاليتهاي باستانشناسي، دشواريها و پيچيدگيهاي خاصي دارد و به همين خاطر پژوهشگران پرشماري در اين حوزه کار نميکنند. باستانشناسي در ايران غالبا بر دورههاي اسلامي، شاهنشاهي و نهايتا نوسنگي متمرکز است؛ اين در حالي است که ما به عنوان يک گروه محدود به فراتر از اين زمانها ميپردازيم و به دورهاي به نام پارينهسنگي ورود پيدا ميکنيم؛ و از اين نظر کاوش اخير يک اتفاق خاص و منحصربفرد است. نکته مهمي که در اين ميان وجود دارد آن است که ميرک نخستين محوطه پارينهسنگي روباز ايران است که مورد کاوش قرار گرفته است. متخصصان دوره پارينهسنگي غالبا در غارها به دنبال بقاياي انسان ميگردند؛ اما کاوشهاي مربوط به محوطه ميرک، در فضاي باز، با دشواريهاي ويژهاي در يافتن ردپاي انسان، و با شيوههايي متفاوت صورت گرفته است.
آيا در پژوهشهاي خود موفق به سنجش نسبت اين محدوده باستاني با نقاط واقعشده در مجاورت آن شدهايد؟ به ديگر سخن؛ آيا نقش اين منطقه را در نسبت با مناطق مجاور واکاوي کردهايد؟
پرسش اساسي اين است که چرا ما بر اين نقطه تمرکز کردهايم؟ گستره جغرافيايي که ما در آن قرار گرفتهايم، حوزه محصورشدهاي مابين کوهستان البرز در شمال و کوير در جنوب است؛ در واقع اين دو مانع جغرافيايي دالاني را ايجاد کرده است، اين دالان ميان کوير و کوهستان، مسير ترددي را براي انسان ايجاد کرده است. محوطههاي مشابه ميرک در غرب و شرق اين مسير وجود دارند. در سمت شرق و در جنوب دامغان محوطه چاه جام و در سمت غرب محوطه صوفيآباد را شناسايي کردهايم و اگر اين شناساييها ادامه پيدا کند اين تيپ استقرارهاي انساني مشاهده خواهد شد.
کشف بقاياي فسيل انساني در محوطه باستاني ميرک از چه جهاتي حائز اهميت است؟
کشف فسيل انساني، اتفاق مهمي است که ما به جز يک قطعه استخوان ساعد-که تعلق آن به انسان موردبحث قطعي نيست- تقريبا در ايران شاهد آن نبودهايم؛ اين در حالي است که در مجاورت ايران، ده اسکلت کامل از اين انسان يافت شده است؛ بنابراين هيچ دليلي مبني بر عدم زندگي اين انسان در ايران وجود ندارد؛ ضمن آنکه ما محوطههايي که ابزارهاي سنگي اين انسان در آنها کشف شده است را در ايران يافتهايم که ميرک يکي از آنهاست. به طور طبيعي با کشف بقاياي انساني، زواياي جديدي براي گفتگو درباره انسان در دورههاي بسيار کهن گشوده خواهد شد؛ از جمله آن که امکان مقايسه بقاياي اين انسان در ميرک با ديگر بقاياي کشفشده در منطقه و جهان فراهم ميشود.
وضعيت استفاده از کربن ۱۴ براي تعيين عمر اشياء باستاني در ايران به چه صورت است؟
اين شيوه با خطاهاي بسيار زيادي همراه است و افزون بر اين تکنيک AMS نيز در ايران مورد استفاده قرار نميگيرد. دانشگاه تربيت مدرس سالها قبل دستگاه کربن ۱۴ را خريداري کرد؛ اما با توجه خارج شدن اين دستگاه از کاليبراسيون به دليل عدم کارکرد و عدم تربيت کارشناس براي استفاده از اين دستگاه، اين دستگاه عملا از حيز انتفاع افتاد. پيشتر پژوهشکده حفاظت و مرمت ميراث فرهنگي يک سري متدها همچون ترمولومينسانس را مورد استفاده قرار ميداد. تکنيکي که ما در ارتباط با تپه ميرک براي گاهنگاري از آن استفاده ميکنيم تکنيک OSL نام دارد که از طريق آن واپسين تابش نور به يک سطح مشخص ميشود. اين تکنيک براي اشياء باستاني مربوط به ۴۰ تا ۱۵۰ هزار سال قبل به خوبي پاسخگوست.
تخمين شما از عمر اشياء باستاني کشفشده در تپه ميرک در همين حدود است؟
يکي از اهداف ما در کاوش اخير تعيين سن دقيق اين اشياء و محوطه باستاني است؛ اما به طور کلي ميدانيم که اين اشياء متعلق به بازه زماني ۴۰ تا ۲۰۰ هزار سال گذشته هستند.
نوع انساني که در اين بازه زماني و محدوده جغرافيايي وجود داشته، مشخص شده است؟
ابزارهاي سنگي يافتشده در اين محوطه و تيپولوژي ابزاري نشان ميدهد که انسانهاي نئاندرتال در اين محدوده زندگي ميکردهاند. نئاندرتالها حدود ۲۷ هزار سال پيش منقرض شدند.
نئاندرتالها در چه گستره جغرافيايي ميزيستند؟
در اروپاي غربي، خاورميانه تا جنوب سيبري.
انسانهايي که از طريق سيبري به قاره امريکا رفتند چه گونهاي از انسانها بودند؟
آنها انسانهايي همچون ما بودهاند که در حدود ۱۳ هزار سال قبل از طريق تنگه برينک به قاره آمريکا رفتند. پس از انقراض نئاندرتالها، حيات انسان هوشمند آغاز ميشود.
چه انواعي از ابزارهاي سنگي در محوطه ميرک شناسايي شده است؟
اغالب ابزارهاي يافتشده بسيار ساده هستند. انسان در ۵۰ هزار سال قبل زندگي چندان پيچيدهاي نداشته و احتمالا جمعآوري مواد غذايي، شکار کردن و لاشهخواري مهمترين فعاليتهاي اين نوع انسان بوده است. ابزارهاي سنگي اغلب براي برش گوشت، پاک کردن پوست، شکل دادن به چوب، سوراخ کردن استخوان و شکار به کار ميرفتند. امکان تورق اين ابزارهاي سنگي به دليل ساختارهاي خاصي که دارند وجود داشته است و اين يکي از مسائل مهم در ارتباط با اين ابزارهاست.
آيا ميتوان گفت که با توجه به نوع ساختار اين ابزارها، انسان در انتخاب سنگها براي ساخت ابزار، قدري هوشمندي به خرج داده است؟
قطعا. انسانها براي يافتن سنگهاي مناسب به منظور ساخت اين ابزارها مسافت زيادي را ميپيمودند و ميدانستند که بايد از چه نوع سنگي استفاده کنند. نوع ضربه زدن به اين سنگها نيز با دقت زيادي صورتگرفته است؛ در واقع ميتوان گفت اين ابزارها با هوشمندي ساخته ميشدند.
با اين حساب تعريف انسان هوشمند چيست؟
اين که گونهاي از انسان را به نام انسان هوشمند ميشناسيم به معناي آن نيست که نئاندرتالها از هوش بيبهره بودهاند. انسان نئاندرتال از ۲۲۰ تا ۲۶ هزار سال قبل، يعني گسترهاي در حدود ۲۰۰ هزار سال زندگي کرده است؛ بنابراين انسان ابله و کودني نبوده است. منتها انسانهاي هوشمند از گونه ما، ظرفيتهاي ادراکي بيشتري نسبت به نئاندرتالها دارند. هنر و نمادگرايي دو موضوعي است که در مغز ما به خوبي تعريفشده است. کشيدن نقاشي و برقراري ارتباط مابين نمادها از ويژگيهاي بيشتر بودن اين ظرفيتهاي ادراکي است. سخن گفتن ما با يکديگر و مفاهمهاي که در خصوص معناي واژگان داريم نيز نشانهاي از افزونتر بودن ظرفيتهاي ادراکي ماست. انسان نئاندرتال احتمالا از فهم مفهوم نمادي همچون تابلوي ورود ممنوع عاجز بوده چرا که مغز او تنها تناظرهاي يک به يک را درک ميکرده است.
يافتههاي باستانشناسي در تپه ميرک، به طور مشخص چه بخشهايي از پازل باستانشناسي ايران و جهان را تکميل خواهد کرد؟
اين بخش از باستانشناسي، بخشي است که به دليل کمشمار بودن متخصصان و دشواري کار، در ايران کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در اين گونه کاوشها چندين گروه متخصص در حوزههاي مختلف از ژئومغناطيس، جانورشناس و گياهشناس تا گردهشناس، متخصص ابزار سنگي و اقليم درگير کار ميشوند.
ما در ايران تا چه ميزان از اين تخصصها برخورداريم؟
ما در ايران از وجود متخصص ژئومغناطيس و ابزارهاي سنگي بهرهمند هستيم؛ اما از وجود متخصصان ديريناقليم و زمينباستانشناس بيبهرهايم که به همين خاطر از متخصصان خارجي استفاده ميکنيم. براي استفاده از اطلاعات جانورباستانشناسان و گياهباستانشناسان نيز نيازمند ارتباط با متخصصان خارجي يا متخصصان ايراني ساکن کشورهاي خارجي هستيم. به دليل آنکه دادهها در اين حوزه بسيار شکننده و ظريف هستند و استخراج اطلاعات از آن به مهارت بالايي نياز دارد ما براي معنادار ساختن دادهها ناگزير به استفاده از علوم بسياري هستيم.
هماکنون دو متخصص فرانسوي در تيم کاوش تپه ميرک حضور دارند؛ پيشتر نيز متخصصان فرانسوي در کاوشهاي مربوط به تپه سيلک کاشان نقش بسزايي داشتند. درست است؟
فرانسويها آغازکننده کاوشهاي باستانشناسي در ايران هستند؛ کاوشهايي که از صد سال قبل و در زمان ناصرالدينشاه در شوش آغاز شد. در سيلک نيز کاوشهاي اوليه توسط متخصصان فرانسوي انجام شده بود؛ بعدها آمريکاييها نيز در اين منطقه اقداماتي را صورت دادند.
محدوده جغرافيايي ميرک در طول ساليان دراز به لحاظ اقليمي دستخوش تغييراتي شده است؛ آيا پژوهشهاي شما اطلاعات متقني را در ارتباط با دگرگونيهاي اقليمي در اين محدوده به دست داده است؟
تشخيص اقليمهاي پيشين اين محدوده باستاني از ديگر اهداف کاوشهاي ما بوده است. بيترديد انسان نئاندرتال توانايي زيستن در فضاي جغرافيايي کويري را نداشته است. براي زندگي کردن در کوير، حفر چاه و احداث قنات ضرورت دارد. اين فعاليتها متعلق به ۲ هزار سال اخير است؛ بنابراين حتي انسان هوشمند نيز قادر به انجام آن نبوده است. زندگي در کوير مسئله نسبتا جديدي است. پراکنش وسيع ابزارهاي انساني نشاندهنده آن است که انسانهاي فراواني در اين محدوده حضور داشتهاند. مطالعات رسوبشناسي ما نشان ميدهد که محدوده مورد کاوش، منطقهاي کاملا مرطوب بوده است. بقاياي شکارهاي به دست آمده نيز نشان ميدهد گونهاي از حيوانات که به طور معمول در مناطق مرطوب و جنگلي زيست ميکنند در اين محدوده حيات داشتهاند. خود رسوبات مورد پژوهش نيز مربوط به نواحي مرطوب همچون جنگل و مرداب است؛ در واقع جايي که ما امروز آن را به شکل کوير ميبينيم در برهههايي از زمان، منطقهاي کاملا مرطوب بوده است.
آيا ميتوان گفت که با يافتههاي باستانشناسي جديد در ميرک تاريخ محدوده جغرافيايي که امروز سمنان ميخوانيمش کهنتر شده است؟
شما ميتوانيد بگوييد که جايي که امروز به عنوان سمنان شناخته ميشود داراي پيشينه حضور انسان تا دهها هزار سال است؛ اما مسلم است که در سخن گفتن از چندده هزار سال قبل سمنان يا هر شهر ديگري به معناي تقسيمات کشوري که امروز ميشناسيم وجود نداشته است.
آخرين يافتههاي باستانشناسي چه اطلاعاتي درباره خاستگاه انسان در اختيار بشر گذاشته است؟
خاستگاه انسانهاي مشابه ما، مربوط به شرق آفريقا و حدود ۱۵۰ هزار سال قبل است که به تدريج از اين محدوده جغرافيايي پراکنده شدهاند. خاستگاه نئاندرتالها نيز اروپا تشخيص داده شده است. انسانهاي راستقامت نيز پيش از نئاندرتالها، ۲.۲ ميليون سال قبل در آفريقا زندگي ميکردند که از آنجا به اروپا و آسيا و از جمله ايران آمدهاند. انسان ماهر نيز ۲.۶ ميليون سال قبل در آفريقا زندگي ميکرده است. اين تيپهاي انساني متفاوت، با حجمهاي جمجمه متفاوت، و هوش و استعداد متفاوت از انسان امروزي زندگي ميکردند اما به لحاظ ريختشناسي و رفتاري، انسانهاي امروزين از گونههاي پيشين خود تا حد اطلاق واژه «انسان» فاصله گرفتهاند.
دوست داری یه مقاله بنویسی
اگه فکر میکنی حرفی برای گفتن داری، میتونی یه مقاله کاربردی یا جذاب برای سایت بنویسی.