گذر در کوچه پس کوچه های تاریخ تهران


وقتی از تهران قدیم دیدن می کردم هم لذت می بردم و هم تعجب می کردم که در شهری با این تاریخچه که خبر نداشتم زندگی می کردم و البته ناراحت که از این قدمت هیچ نگهداری نمیشه که نمونه این مسئله را در ادامه خواهیم دید و تبلیغی هم در جهت شناساندن اون نمیشه.

وقتی این مکان ها را در کنار تاریخی که چه شنیداری به من رسیده و یا جسته و گریخته خونده بودم قرار می دادم واقعا مو به تنم سیخ میشد و حالم دگرگون می شد.

 نمی دونم واقعا می تونم همه اون چیزی که در اون چند ساعت دیدم و از آقای عالم نژاد شنیدم در این پست بیارم یا نه...

ولی قطعا نه....چون واقعا این محله تاریخی رو با خودش یدک می کشه...

خوب...با کمی تاخیر به چهارراه گلوبندک ، حسینیه کربلائیها که محل قرار بود رسیدیم.

چند دقیقه ای رو به آشنایی و سلام و احوالپرسی گذروندیم تا اینکه تور رسما با صحبت های علی عالم نژاد شروع شد.

صحبت هایی در مورد تهران قدیم که خلاصه ای از اون را از وبلاگش بر می دارم:

"پس از حمله مغول به ایران و ویرانی شهر ری در سال 617 هجری قمری کم کم تهران سری در سرها درآورد. شاه طهماسب صفوی به واسطه علاقه فراوان به جدش حضرت حمزه در شهر ری و همچنین علاقه مندی به باغات و ییلاقهای تهران در سال 961 هجری قمری حصاری را پیرامون تهران کشید که به حصار شاه طهماسبی معروف شد این حصار داری 114 برج (به نشان تعداد سوره های قرآن ) و 4 دروازه بود. بر اساس این حصار کشی تهران شامل 4 محله عودلاجان ، بازار ، سنگلج و چاله میدان می شد. اقامتگاه سلطنتی نیز در قسمت مرکزی این محدوده به نام ارگ بنا شد. در دوره قاجار و در زمان ناصرالدین شاه این حصار کمی به عقب تر کشیده شد و بر وسعت تهران افزوده شد و محله ای دیگر به نام دولت به محله های تهران افزوده شد"

بعد از این صحبت ها شروع به حرکت کردیم...و به سمت جنوب وارد محله های خیابان 15 خرداد یا بوذرجمهری شدیم.

وارد گذر چاله حصار شدیم.

کمی جلوتر و نبش کوی مستوفی منزلی بسیار زیبا قرار داشت که معروف به منزل مستوفی الممالک بود.

عمارت مستوفی الممالک متعلق به اواخر سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، یعنی حدودا ١١٠ سال قبل است که ویژگی این عمارت استفاده از عناصر و بن مایه های اروپایی است.این بنا منزل یکی از اصیل ترین رجال دوران قاجار و پهلوی یعنی میرزا حسن خان مستوفی الممالک ، فرزند میرزا یوسف خان مستوفی الممالک است.

متاسفانه این بنا به دست اداره پست گرفتار شده و هیچ رسیدگی به اون نمیشه.

جناب عالم نژاد به درب ورودی منزل رفتند که از شخصی که به عنوان سرایدار در انجا سکونت داشتند و در حال کندن درخت کاج سالخورده بودند اجازه بگیرند که وارد بشیم و داخل منزل رو ببینیم که اجازه ندادند.

خلاصه دوستان در حال عکس گرفتن از بالای درب خانه بودند که بالاخره خانم های همراه گروه توانستند اجازه ورود بگیرند و وارد این منزل زیبا شدیم.

این عمارت از جهت اینکه خانه مسکونی یکی از سران مشروطه و رجال نامی تاریخ معاصر ایران است و با توجه به این که نمونه‌ای کم نظیر و کامل از بناهای مسکونی دوره قاجاریه بوده و نیز به جهت موقعیت محلی آن‌، یعنی واقع شدن در محله سنگلج‌، از دیدگاه سیاسی‌، اجتماعی‌، فرهنگی‌، تاریخی‌، هنری‌، معماری و ... قابل بحث و بررسی است‌. بنای مستوفی از شمال با کوچه مستوفی‌، از شرق با کوچه چال حصار و از غرب و جنوب با اماکن مسکونی هم‌جوار است‌. زمین ملک به طول 57 متر و دو عرض 29 متر و 33 متر است.

خانه مستوفی در 1311 ق‌، یعنی هنگامی که میرزا حسن خان مستوفی‌الممالک 19 سالبیش‌تر نداشت‌، ساخته شده است‌.


قسمت‌هایمختلف بنا شامل در ورودی چوبی دولنگه‌، آستانه کتیبه‌دار با هفت پله مرمرین و دوستون در بالای آن است که به سالن مرکزی مرتبط می‌شود و در سمت چپ و راست آستانهورودی دو اتاق و در دو طرف سالن مرکزی دو اتاق دیگر و بالای هر دوی آن‌ها دو اتاقدیگر قرار گرفته است‌. در واقع سالن مرکزی شش اتاق در اطراف دارد.‏
تزیینات بنابیش‌تر به صورت گچ‌بری و دارای نقوش حیوانات افسانه‌ای با سر انسان و بدن شیر،انسان بال‌دار یا فرشته‌، گل و گیاه به شکل پیچک یا طرح اسلیمی دسته گل‌، گل وگلدان‌، سبد پر میوه‌، پرندگان شکار شده و آویخته مثل قرقاول و اردک و ...‏ است‌.‏

نمای شمالی دارای چهار ستون مدوّر درطبقه اول‌، شش پنجره بزرگ و دری در قسمت وسط و چهار پنجره کوچک مربع شکل جهت نورگیرو زیرزمین و یک در فلزی در وسط‌، برای ورود به زیرزمین و حوض خانه آن است‌.‏
نمای جنوبی حدود یک متر پایین‌تر از سطح نمای شرقی‌، یعنی در حدود سه مترپایین‌تر از سطح کوچه است‌. در قسمت بالا یا طبقه اول‌، نما دارای ده ستون کاملمدور و دو نیم ستون چسبیده به بدنه بنا در دو گوشه و در قسمت پایین یا نمای زیرزمین 12 ستون سنگی است که هشت تای آن به صورت جفت‌جفت (چهار جفت‌)‏ است‌. هفت پنجرهبزرگ در بالا و هفت پنجره مربع شکل کوچک جهت نورگیر زیرزمین در پایین نما قرارگرفته است‌. سقف بنا شیروانی و دارای یک خر پشته و دودکش آجری است‌.‏

میرزا حسن خان مستوفی الممالک‌، فرزند میرزا یوسف مستوفی‌الممالک و شکر خانم‌،دختر رئیس یکی از قبایل کرد، یکی از اصیل‌ترین شخصیت‌های تاریخ سیاسی معاصر ایراناست و مقام و لقب مستوفی الممالک بیش از یک قرن در خاندان او بوده است‌.‏

مستوفی در لغت به معنای حساب‌دار و دفتردار خزانه و در عرف حکومتی وزیر داراییاست‌. او در پنجم رمضان 1291 ق‌، در تهران متولد شد. از پنج سالگی زیرنظر معلمسرخانه و زیرنظر محمودخان ملک‌الشعرا تحصیل کرد. مستوفی در سن 60 سالگی درگذشت وجنازه وی در آرامگاه پدرش‌، خانقاه قلندرشاه‌، در ونک به خاک سپرده شد.‏

 در هنگام خروج از ساختمان یک تابلوی سنگی روی دیوار بود که برای همه خیلی جذاب بود.

بعد از او منزل زیبا و تاریخی به سمت گذر مستوفی رفتیم...در کنار یک مسجد شیر آبی بود که از اون با نام شیر آب فشارکی یاد میشد.البته از اون فشارکی بودنش چیزی نمونده بود و با پیشرفت زمانه به اون یک شیر آب وصل کرده بودن.

در کنار مسجد مغازه ای بود که مرد مسنی در حال کار کردن بود.چیزی که برام خیلی جالب و لذت بخش بود برخورد خوب مردم قدیمی این محله با ما بود که با روی خوش و لبخند پذیرای ما می شدند و هر کس پیشنهادی می داد که به سمتی بریم و مکان خاصی رو ببینیم.

مردم این منطقه گویای تاریخ بودند.

از اونجا مجددا حرکت کردیم و دوباره وارد خیابان بوذرجمهری (١۵ خرداد) شدیم و به سمت درخونگاه حرکت کردیم.

درخونگاه از محله های قدیمی تهران هست که در نزدیکی بازار تهران قرار داره که در قدیم در بخش سنگلج قرار داشت و در حال حاضر بنام خیابان شهید اکبرنژاد نام گرفته.

محله درخونگاه میان چهاراه بوذرجمهری و چهارراه گلوبندک، واقع بود و در میانه آن بازارچه یا چهارسویی با سقف ضربی بود که به خیابان شاهپور، گذر مستوفی و قلی، کوچه کلیسا، بازارچه نو، مسجد شازده خانم، بازارچه قوام‌الدوله، پاچنار و بازار راه داشت

در ابتدای خیابان جناب عالم نژاد ما رو وارد کوچه ای کردن و در مورد درخونگاه توضیحاتی به ما دادن.

در میان عوام برای واژهٔ «درخونگاه‌» دو معنی آورده‌اند:

۱- خانگاه، زیرا وزرای زیادی در این منطقه سکونت داشتند، مثل مشیرالسلطنه، مجدالدوله، مستوفی الممالک و... ؛

۲- در تکیه درخونگاه نخلی وجود دارد که به گفته اهالی محل، به زور دعوا و خون‌ریزی به این محل آورده شده و همین خون‌ریزی علت نام‌گذاری این محله است‌

که ظاهرا واژه درخونگاه به معنی دوم در میان مردم اون منطقه خیلی پذیرفته نیست.

و اما از افرادی که در اون محل زندگی می کردند میشه افراد زیر رو نام برد:

رضاشاه پهلویپیش از کودتای سوم اسفند در محله درخونگاه می‌زیست.

اسماعیل فصیح، نویسنده ایرانی که خود زادهٔ محلهٔ درخونگاه است

شعبان جعفری ملقب به شعبان بی‌مخ و شعبان درخونگاه نیز متولد محله درخونگاه بود.

و اما شعبان جعفری، مطالبی از این مرد شنیدم که واقعا تعجب کردم.اول کمی در مورد شعبان برای شما بگم تا بعد آنچه که خودم از یکی از کسبه این محل در مورد این آدم شنیدم را براتون بازگو کنم.

وی تا قبل از کودتای ۲۸ مرداد که منجر به سقوط دولت دکتر محمد مصدق شد به "شعبان بی مخ" و یا "شعبان درخونگاه" شهرت داشت. اما پس از پیروزی کودتا و بازگشت شاه به ایران، شعبان نام فامیل "تاج بخش" را برای خود برگزید، اما آنگونه که گفته می‌شود با تذکرات بعدی به نام فامیل سابق خود اکتفا کرد.

شعبان جعفری معروف به شعبان بی‌مخ یکی از نام‌های جنجالی تاریخ معاصر ایران و از بازیگران اصلی کودتای ۲۸ مرداد بود. وی زورخانه دار و باستانی کار ایرانی بود که بیشتر به خاطر حضورش در حرکات سیاسی به خصوص در کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ شهرت داشت. وی از پهلوانان بنامِ تهران قدیم بود.شعبان جعفری اعتقادات شدید مذهبی داشت و آن طور که اطرافیانش می‌گویند نماز و روزه اش تا آخرین سال حیات هم قطع نشد.

قبل از ورود به این محله همانطور که خدمتتون عرض کردم جناب عالم نژاد در مورد این محله صحبت کردند. در میان صحبت های این عزیز شنیدم که مردم این منطقه ارادت عجیبی به شعبان جعفری دارند و معتقدند که لوتی محل بوده و خیلی به مردم این منطقه کمک می کرده و برای بیکارهای محل کار پیدا می کرده و خلاصه ادم مثبتی تو این محل بوده.

برام خیلی عجیب بود.آنچه که از شعبان جعفری قبلا شنیده بودم و آنچه الان می شنیدم به نوعی سوالات زیادی رو برای من مطرح کرد.

در حال گذر کردن از این محل بودم که مغازه ای باز بود و چون مغازه به خاطر وسایلی که داخلش بود برام جذاب بود از همون دم در از صاحب مغازه اجازه خواستم که عکسی تهیه کنم که با خوشرویی اجازه داد.


همونجا از این پدر پیر خواستم در مورد شعبان جعفری برام بگه.

گفت: "شعبون خیلی آدم خوبی بود.اینجور که اینا مطرحش کردن نبود.من براش کار می کردم.خیلی ها تو این محل براش کار می کردن.عقیدش بر این بود که مزد کارگر رو که باید داد هیچ اگر کاره اضافه هم انجام میده باید بهش مزدش رو بدیم.

یک ظرف غذای بزرگی هم داشت که توش غذا می خورد.چلوکباب میریخت توش و با دست می خورد.روزی 1 ساعت هم تو گود زورخونه ورزش می کرد. خیلی آدم خوبی بود"

واقعا برام این صحبت ها عجیب بود.ولی باید باور می کردم.بزرگان این محل خودشون کتاب تاریخ برای این محل بودن.

از اونجا شروع به حرکت کردم و چون از جمع گروه جا مونده بودیم شروع به دویدن کردیم تا به محله دباغ خونه رسیدیم.

مغازه عموی شعبان جعفری هم در این محله هست.


ادامه دارد...

Waves Waves Waves

دوست داری یه مقاله بنویسی

اگه فکر می‌کنی حرفی برای گفتن داری، می‌تونی یه مقاله کاربردی یا جذاب برای سایت بنویسی.