به گزارش بزنیم بیرون ، نشان همسایه جدید روی كاشیهای بیرون در، طوری پیچ و تاب خورده كه دل بیننده را ببرد. از دل فیروزهای كاشی به هنر هزار سال پیش ایرانیان. به دنیای غلیظ مركب و لیقه، ورقهای آهار خورده ابر و باد و سر انگشتهایی كه سیاهی به خوردشان رفته. به زمان قرچ قرچ تیز قلم نی روی كاغذ؛ در كشیدگی «ت»، بلندای «كاف» و قوس «نون». آنجا كه مركب تمام شده، قلم نی روی سفیدی كاغذ، جیغ كشیده كه جان من تمام شد برای نوشتن حرفها. آن نی خیزران را با سیاهی مركب، جان دوباره بده! نی قهوهای سوخته، دوباره حروف را نوشته، مدام سوخته و دنیای خوشنویس را ساخته. كند شده و «قط» خورده و حاصل تمام اینها در هنری جمع شده كه قوام مركب روی برگهای خوشنویسی جا میگذارد. اكنون بخش عمدهای از این آثار در یك موزه تخصصی با نام موزه خوشنویسی در تهران گردآوری شده است. حالا چند روز است كه اهالی كوچه فولادوند در خیابان شریعتی، در انتهای كوچهشان با موزه تخصصی هنر خوشنویسی همسایه شدهاند. موزهای كه هنوز خاطرات یك خانه از قدیمیهای تهران را به سینهاش سنجاق كرده و با نمایش آثار و ابزار خوشنویسی برشهایی از زندگی هنری استادان خوشنویسی را برای بازدیدكنندگان روایت میكند. حمید رضا قلیچخانی؛ عضو شورای كارشناسی آثار موزه خوشنویسی و فریار جواهریان؛ مشاور پروژه مرمت و طراح داخلی موزه خوشنویسی ایران از رخدادهایی میگویند كه به یك خانه مسكونی سن و سالدار، لعاب موزه شدن بخشید.
بوی فصلها
آجرهایش از همان دهانه كوچه، بیننده را یاد صبح میاندازند. از آن صبحها كه یك چادر بوی سنگك داغ، آفتاب نزده تا ته كوچه میرفت و از لنگه بازمانده در تا وسط سفره صبح، سُر میخورد. آخر بن بست از آن خانههاست كه دست میگذاشتند روی زنگش و چهچه بلبل، میپیچید توی ایوان. از همانها كه حیاطش را ریسه میبستند و دم غروب ردیف صندلیهای مخملش جایی برای مهمان تازه از راه رسیده نداشت. گوش تا گوش، آدم مینشست سینه دیوار آجری و پیش دستیهای سیب و شلیل عروسی هی پر و خالی میشد. بعد هم آستین پیراهن و كهنههای قنداق بچه روی بند رخت ایوان باد میخورد و سینه آفتاب خشك میشد. خانه «فولادوند» باید از این خاطرهها زیاد داشته باشد؛ چه زمانی كه مسكونی بود، چه بعدها كه به لوكیشن فیلمهای سینمایی تبدیل شد. حالا درهای همین خانه با خاطرات كهنهای كه زنده میكند، به روی علاقهمندان گشوده شده تا آثار هنر خوشنویسی ایران در آن به نمایش درآیند. قرار است به جای هس هس سرخ كردن غذا و عطر مطبخ همیشه به راه، بوی فصلها با خاطره هنر هزار ساله ایران از درز پنجره تو بزند و هنر خوشنویسی به همت سازمان زیباسازی شهر تهران صاحب یك سرپناه دائمی و تخصصی در خیابان دكتر شریعتی تهران باشد.
این خانه حالا موزه است
نشانی را میگفتند جاده قدیم شمیران، بیرون دروازه دولت. این محله شده بود آخر تهران. بعد از این چند پارچه باغ حوالی جاده شمیران، تهرانی در كار نبود. خیابان بالا را میگفتند كه دیوار به دیوار، باغ افتاده بود. باغ اول، متعلق به خانواده «عدل». روی باغ دومی اسم «حقوقی» مانده بود و آخری را هم به نام «منصور» میشناختند. آخر سر هم نام و نشان میرزا محمد حقوقی؛ وزیر درجه یك عدلیه به باقی اسامی چربید و اسم خیابان را گذاشتند «حقوقی»، اما پایینتر از خیابان حقوقی و درست در جنوب همین باغها خانهای كوچه را به پایان میبرد كه محل سكونت غلامرضا فولادوند بود. خاطره سكونت در این خانه به سالهای نمایندگی غلامرضا فولادوند در مجلس شورای ملی سابق میرسد آن هم به نمایندگی از مردم شهر شاهرود. حتی كوچه را هم به نام فولادوند نامگذاری كردهاند. در تصاویر به جا مانده از خانه فولادوند قبل از احیا و مرمت، پیچكهای سبز از ردیف آجرهای آفتاب خورده و باران دیده دیوار بالا رفتهاند. كركرههای سبز رنگ پنجرههای شمالی را رو به نور باز كردهاند تا اتاقها بوی صبح بگیرند. پشت آن لنگه كركرههای بازمانده، پنجرههایی دهان گشودهاند و یكی، دو پنجره پردههای سفید رنگشان را پشت گوش جمع كردهاند. زیر همین پنجرهها و روی خش خش برگهای حیاط خانه، بارها كلاكت فیلمهای سینمایی را زدند و بعد از زندگی چندباره این خانه در سكانسهای آن فیلمها نام موزه خوشنویسی بر پیشانی خانه فولادوند درج شد.
راز دیوارهای «فیلی»
لنگههای در ورودی ساختمان به دیوارها تكیه دادهاند. از پایین پلههای سنگی و بیرون «در» تاریكای خنكی، آدم را فرا میخواند و كمكم به كندو كاو وا میدارد. گلدانهای كوكب پابهپای پلههای سنگی تا رسیدن به در ورودی بنا بالا آمدهاند. پشت كانتر ورود، نشان آبی و طلایی موزه خوشنویسی مثل غنچهای روی دیوار باز مانده است. حبابهای روشن از كمی بالاتر و بین برشهای آینه سقف، با نورپردازی مدرن به اطراف نور میپاشند. اما دیوارهای فیلی موزه خوشنویسی هنوز هم حال روزهای 1320خانه را حفظ كردهاند.
فریار جواهریان؛ مشاور پروژه مرمت و طراح داخلی موزه خوشنویسی تلاش داشته یك پس زمینه تیره برای آثار خوشنویسی فراهم كند. او میگوید: «این آثار اغلب كوچك و سفید رنگ هستند. از آنجا كه فرصت تهیه كادر رنگی برای تمام آثار تابلویی موزه وجود نداشت، رنگ دیوارها را تیره انتخاب كردم تا آثار هنری در اندازه كوچك هم خودشان را نشان دهند.»
اما تعداد دیوارهای امروز موزه بسیار كمتر از دیوارهایی است كه خانه فولادوند را در روزهای سكونت خانواده او اتاق اتاق میكردند. حالا فضا به سالنهای دنبالهداری تبدیل شده كه بیننده را برای ورود به مرز و محدوده خود دعوت میكند تا ببیند در پس آن دالانهای باریك و دهانبسته چه آثار هنری خوابیده است.
فریار جواهریان میگوید، از آنجا كه این خانه در ابتدا مسكونی بود در طبقه نخست آن سه اتاق خواب، یك حمام بزرگ و تعدادی «در» و «گنجه» وجود داشت. در طراحی داخلی موزه خوشنویسی متناسب با فضای این موزه و آثار هنری كه قرار بود در فضای آن به نمایش درآید اتاقهای خانه را با برداشتن دیوارها به هم وصل كردم تا راه برای بازدید از موزه هموار شود. او میافزاید در طراحی منعطف و پویای فضای داخلی موزه، كمترین دخل و تصرف ممكن برای مرمت و احیا خانه فولادوند انجام شد. علاوه بر این، امكانی فراهم شد تا افراد دارای معلولیت هم بتوانند از این محل بازدید كنند. اضافه كردن بالابر به بنای موزه با درنظر گرفتن شرایط این بازدیدكنندگان انجام شده است.
حاصل جمع رنگها؛ آرامش
نور از حفاظ نیمه باز پنجره خودش را به كفپوش چوبی طبقه اول رسانده است و كشكش تا وسط سالن پیش میرود. رنگ آجری كركرههای این طبقه، گرمایی شبیه سیم پیچ گداخته از آتش میسازد كه خیال دارد تا ابد به سرمای دیوارها دست بكشد. انگار دیوارهای طوسی سالنها از سرما سوزن سوزن شده باشند و رنگ كركره و چارچوب، گوشهای یخ كرده دیوار را با انگشتهای قرمز قهوهای خود محو كنند. این تعادل بین رنگها به محض ورود به سالنهای موزه خوشنویسی، خودنمایی میكند؛ انتخابی كه كاملا آگاهانه انجام شده است.
فریار جواهریان میگوید رنگ چارچوب و كركره پنجرهها در خانه قدیمی فولادوند سبز بود. ما برای رنگآمیزی مجدد، پنج تا شش لایه رنگ سبز را از روی كركره و چارچوبها تراشیدیم و در نهایت رنگی را جایگزین كردم كه با رنگ پاركت موزه خوشنویسی متناسب و همخوان باشد. این رنگ با قرارگیری در كنار دیوارهای طوسی و پردههای خاكستری موزه یك نمای دیدنی ایجاد میكند.
واكاوی آثاری با عمر بیش از هزار سال
آفتاب شهریور از شیار كركرهها گذشته، آرام چشم روی شیشه تابلوهای خوشنویسی دیوار انداخته و در سفیدی سقف سالن غربی در طبقه نخست محو شده است. برگهای كاهی صفحات قرآن كریم داخل قابهای نقرهای روی دیوار نشستهاند و گوشه و كنارشان جای چكیدن قطرههای آب و گذر غبار روزگار پیداست.
اطلاعات درج شده زیر این تابلوها آنها را متعلق به دوره تیموری و صفوی میداند.
حمیدرضا قلیچخانی؛ عضو شورای كارشناسی انتخاب آثار موزه خوشنویسی درباره كهنترین آثار موجود در موزه میگوید قدیمیترین برگ قرآن كوفی سده 3و4روی پوست خوشنویسی شده و در بخش غربی طبقه نخست موزه نگهداری میشود. خواندن خطوطی كه به كوفی خوشنویسی شدهاند كار هر بازدیدكنندهای نیست اما زیبایی خطوط نگاشته شده را نمیتوان انكار كرد. بهخصوص كه در كتابت آنها از رنگ دیگری به جز رنگ مركب متن استفاده شده است. به گفته حمیدرضا قلیچخانی خوشنویسهای قرنهای سوم و چهارم هجری با به كارگیری رنگ قرمز، نقطه و اعراب كلمات را در آثارشان متمایز كردهاند. دایرههای قرمز رنگ موجود در این آثار برای نقطهگذاری و اعراب كلمات مورد استفاده قرار گرفته است. آنطور كه قلیچخانی میگوید این نوع نقطه و اعرابگذاری در قرن اول و دوم هجری رایج نبوده اما این كار در آثار به جا مانده از قرن سوم و چهارم نمایان شده است. او میافزاید در آن دوران، خط صبغه الهی داشت و به همین جهت هر چه بر آن افزوده میشد باید بهنحوی قابل تشخیص از خط اولیه بود. به همینخاطر خوشنویسها در خطاطی كوفی قرآن كریم برای نقطهگذاری و اعراب از رنگ قرمز بهره میگرفتند تا قابلیت تشخیص از خط اولیه در نگارش آیات قرآن فراهم باشد.
مطبخی كه سالن همایش شد
باید غریب باشد؛ همین جایی كه اكنون نشستهایم هفتاد، هشتاد سال بعد شكل و شمایلی بهخود بگیرد كه در خیال ما هم نگنجد! «دده مطبخی»های خانه فولادوند وقتی داشتند برنج را در مجمع مسی «جور» میزدند فكرشان تا هركجا هم كه پرواز میكرد به اینجا نمیرسید كه محل پختوپز آنها یك روز تبدیل به جایی برای نمایش آثار هنر خوشنویسی و سالن ویدئو آرت شود اما این اتفاق اكنون در زیرزمین خانه فولادوند رخ داده و یك سالن ویدئو پروژكشن همراه با محلی برای برگزاری سمینار در موزه خوشنویسی طراحی شده است.
فریار جواهریان میگوید، در بخش زیرزمین این ساختمان، مطبخ و اتاقهایی پر از گنجه وجود داشت. علاوه بر این دو اتاق مختص مستخدمهای خانه هم در قسمت زیرزمین تدارك دیده شده بود. برای بازسازی و احیا این بخش از خانه فولادوند، دیوار بین این اتاقها حذف شدهاند. حالا زیرزمین خانه فولادوند تبدیل به طبقه منفی یك موزه خوشنویسی شده است. كاربریها زمین تا آسمان تفاوت كردهاند. امروز روی ردیف صندلیهای این بخش، شهروندانی مینشینند كه بازدید از موزه خوشنویسی را پشت سر گذاشتهاند و برای شركت در همایشها یا تماشای ویدئو آرت و ویدئو پروژكشن از پلهها به سمت زیرزمین سرازیر شدهاند.
روی سنگ و مس و فلز
ویترین سالن میانی طبقه نخست تنها بخشی است كه ظروف خطاطی شده را در آن نگهداری میكنند. داخل دیواره شیشهای ویترین، كاسه دهن گشادی هست كه دور تا دور لبه داخلیاش را به خط كوفی خوشنویسی كردهاند. از كمی پایینتر پیداست كه این كاسه سنگی را در قسمتهایی مرمت كردهاند. كنار كاسه سنگی، ظروف مسی حكاكی شدهای در ویترین هست كه روی آنها نام ائمه و شكلهای هندسی ظریفی تراش خورده است. ویترین كناری اما مسئولیت نگهداری جعبههای شفاف و كوچكی را دارد كه پشت هم ردیف شدهاند و هر كدام یك «مُهر» در میان گرفتهاند. مُهر «شعاع نظام» از عقیق سرخ كه ماجرای آن روی تكهای از مقوا روایت شده و آن را به تقی خان منتصر دیوان؛ صندوقدار محمد ولی خان امیراكرم؛ حاكم گیلان منتسب كرده است. نام اشخاص بنام، همگی بهصورت عكس روی صفحه مهر حك شده اما جنس و رنگ هر كدام از مهرها با دیگری متفاوت است؛ از عقیق صیقلی و تیره گرفته تا سنگهای روشن و برنج تراش خورده. در میان نامهایی كه مهرهای خوشنویسی شدهشان در ویترین سالن میانی موزه نگهداری میشود اسامی هم وجود دارد كه گاه و بیگاه در مكالمات روزمره با اشاره به مقام و مرتبه اشخاص و جایگاهی كه در میان مردم داشتند مورد استفاده قرار میگیرد. مهر «امیر تومان» یكی از این نامهاست كه منتسب به محمدتقی خان معتصمالسلطنه است. اطلاعات درج شده در كنار مهر میگوید مظفرالدین شاه لقب امیرتومان را اوایل سلطنت خود به محمدتقی خان داده است.
در همسایگی كوكب و شمعدانی
نور عصر، زورش نمیرسد از پشت پردههای زنبوری پنجره قدی، خودش را داخل سالن میانی بیندازد. در همان تاریك روشنای دلچسب انتهای سالن، تكههای باریك و چوبی پاركت در شمایل كنجی عكسهای قدیمی، در هم چفت شدهاند و زیر همین نور مردد تا مقابل دالان خروجی پیش رفتهاند. میتوان دیوارهای تابلوكوب را در سایه روشن انتهای بخش غربی دور زد، كتابت دفتری نسخ، جلی نویسی ثلث، رنگه نویسی ثلث و مورب نویسی نسخ را در آثار نصب شده تماشا كرد و آنجا كه چفت شدن پاركتها به اتمام میرسد قدم در راهرویی گذاشت كه مسئولیت هدایت بازدیدكنندگان به سالن شرقی طبقه نخست را دارد. سالن شرقی، درازای چشمگیری دارد و تابلوهای كتابت دفتری نسخ، چلیپانویسی نستعلیق و تعداد دیگری از سبكهای هنر خوشنویسی دیوار شرقی آن را پوشاندهاند. در راه رسیدن به این سالن، ویترین رقعهها با خطوط شكسته نستعلیق هست كه از كمر تا خوردهاند و دنبال هم روی كفی ویترین قطار شدهاند. ویترین انتهایی، قبل از رسیدن به بخش نمایشگاه ادواری مختص قرارگیری طومارهای خوشنویسی است. زیر شیشه این ویترین، چرم طومارها كنار هم لول شده و هرجا كه طومار باز مانده، خط نسخ و ترجمه فارسی آیات روی طومار به نمایش درآمده است. سالن شرقی كه برای برگزاری نمایشگاههای ادواری تدارك دیده شده، یك دیواره شیشهای بلند با چشماندازی به حیاط دارد. پایین پای شیشه قدی سالن، باغچه شمعدانیها پیداست و گلدانهای طرح سفالی كه گلهای پُرپَر كوكب صاحبخانهشاناند. سردیس عمادالكتاب در انتهای همین سالن رو به بیرون دارد و نگاهاش نیمدایره شیشهای بالكن را جستوجو میكند. كمی آن طرفتر پلههایی كه تا زیرزمین پایین میروند و راه را برای رسیدن تا كتابخانه موزه و مطالعه كتب خوشنویسی باز میكنند.
پرفورمنس در حیاط نُقلی موزه
زمین خانه غلامرضا فولادوند 800 متر وسعت داشته با حیاطی كه دور تا دور آن ساختمان آجری چرخیده است. امروز جای درختچههای مقابل در ورودی- از غرب ساختمان- را گلدانهای سفالی كوكب گرفتهاند اما درختهای حیاط پشتی آنقدر عزیز ماندهاند كه دور كنده كوبی پای آنها را سنگ چین كردهاند. بیرون از سالن شرقی كه مختص برگزاری نمایشگاه ادواری خوشنویسی است، حیاط كوچك پشتی با درختان انجیر و عرعر نمایان میشود. پایین پای سالن شرقی یك كاج بلند بالا هست كه تنهاییاش بین درختها و درختچههای حیاط موزه به چشم میآید. در عوض باغچههای گل و گلدانها، هیچ كجا حیاط را تنها نمیگذارند و از پای شیشههای قدی سالن شرقی تا پایین پای كافه پیش میروند.
فریار جواهریان میگوید، حیاط خانه فولادوند یك حیاط كوچك بود، اما در طراحی آن طوری پیش رفتم كه فضایی برای اجرای پرفورمنس در این بخش از موزه ایجاد شود. پلههای نیمدایرهای كه بخش شرقی و كافه موزه را به هم وصل میكنند میتوانند به محلی برای نشستن و تماشای پرفورمنسها تبدیل شوند. درست پشت سر این پلهها فضایی برای ساخته شدن آلاچیق درنظر گرفته شده. قرار است آلاچیق موزه خوشنویسی در آینده نزدیك به این حیاط اضافه شود. جواهریان به بخش شمالی حیاط و بالكن ساختمان هم اشاره میكند كه اكنون مسدود شده و با شیشههای خمیده به فضایی برای آموزش خوشنویسی و حضور هنرمندان این رشته اختصاص یافته است. قسمت غربی حیاط موزه كه به ساخت كافه اختصاص پیدا كرده بخش زیرینی دارد كه در آن بخشهایی برای نمازخانه، سرویسهای بهداشتی و برگزاری كارگاه خوشنویسی درنظر گرفته شده است.
یك ویترین و تاریخ 150 سال قبل
پلههای سنگی و تیره خانه فولادوند حالا وقتی پیچ میخورند و تا طبقه دوم بالا میروند، دیگر كسی را راهی اتاقهای كوچك خانه نمیكنند. طبقه دوم ساختمان مثل بخش زیرین خود، به سالن غربی و شرقی تقسیم شده است. اثری كه بیشترین توجه را در سالن غربی بهخود جلب میكند، مرقع جلی خوشنویسی با مناجاتی منسوب به حضرت امیر است كه تاریخ آن سده چهاردهم هجری ذكر شده. از بالای مرقع عظیم جلی خوشنویسی، این اثر مخمل پوش بهنظر میآید. روی جلد ورنی این مرقع برگهای ریز سوزنی دنبال هم ردیف شدهاند و گلها روی پیچ شاخه و برگ، مثل آفتاب نارنجی غروب میدرخشند. دیوارهای این سالن هم تابلوهایی از جلی نویسی نستعلیق، سیاه مشق و چلیپای نستعلیق به نمایش گذاشتهاند. برگهایی از مثنوی مخزنالاسرار نظامی قبل از خروج در مقابل چشمهای بازدیدكنندگان عیان میشود. سالن میانی طبقه دوم اما ابزار خوشنویسی به جا مانده از استاد عبدالله فرادی را به نمایش گذاشته است. در میان ابزار خوشنویسی قلم نیهای قطور و باریك آرام گرفتهاند و نوك همگیشان مركب خورده و كاركرده است. در كنار قلم نیهای راست و بیگره، ظروف مركب و لیقه و همینطور ابزاری كه برای تراش قلم خوشنویسی كاربرد داشته، قرار گرفته است. قلمتراشها بخش غربی ویترین را احاطه كردهاند؛ یك تیغه و دوتیغه بازماندهاند مثل خرچنگهایی كه كجكی در ساحل راه میروند تا خود را به آب برسانند. تعدادی از قلمتراشهای این مجموعه دستساز بوده و بعضی از آنها اسامی استادان خوشنویسی را بهصورت حكاكی شده همراه دارند. بر محل وصل تیغههای قیچی موجود در ویترین حتی میتوان نام «حسن علی» و سال حكاكی نام را كه 1241 درج شده مشاهده كرد. در كنار این ابزار قط زنهای چوبی و استخوانی چیده شدهاند. سطح این قط زنها قوس نرمی دارد و آنطور كه راهنمای موزه میگوید یكی از آنها از استخوان شتر تهیه شده است. در میانه راه رسیدن به قط زنها قاشق كوچك طلایی هست كه برای آب ریختن در دوات طراحی شده و بیش از سایر ابزار موجود در ویترین نگاهها را به سمت خود میكشد.
خطاطی بر باریكه قلمدان
قلمدانهای گل و مرغ براق توی ویترین باید خیلی پر اهمیت بوده باشند كه برایشان كیسههای ابریشمی و محكمی ساختهاند كه هنوز بعد از دهها سال یك رشته از تار و پودشان جدا نشده است. قلمدانها مخصوص حمل قلمهای استاد خوشنویس، قلم تراش او، قط زن، سنگ تیزكن و قیچیهایی بوده كه اغلب برای بریدن كاغذ مورد استفاده قرار میگرفتند. حالا یكی از ویترینهای سالن میانی طبقه دوم به نمایش قلمدانهای كهن ایران اختصاص داده شده است. زیر هر كدام از قلمدانها كیسههای ریزبافت ابریشمی مخصوص به قلمدان خودنمایی میكند. قلمدان لاكی جعبهای آنطور كه اطلاعات درج شده در ویترین میگوید به نقاشی مجلسی در زمان فتحعلی شاه قاجار مزین شده است. پادشاه با آن ریش بلندی كه تا شكم میرسیده بر صندلیاش تكیه زده و میهمانان با شمایلی شبیه به پادشاه در اطراف او ایستادهاند. ریزهكاری و چین دامنهای بلند پلیسه و چهرههای بشاش از حضور نزد شاه قجر، توسط هنرمند نقاش روی این قلمدان نقش شده است. اما علت نگهداری این قلمدان در بین اشیای موزهای موزه خوشنویسی، كتابت اشعاری است كه روی بخش لاكی قلمدان به خط نستعلیق خوشنویسی شده است و خوانش آن لااقل از بیرون ویترین شیشهای كار راحتی نیست. چهار انگشت آن طرفتر در همین ویترین قلمدان لاكی شیخ صنعان و دختر ترسا و همینطور قلمدان لاكی گل و مرغ الوان با نمایش هنر خوشنویسی روی فلز و سنگ به نمایش درآمدهاند. سالن شرقی موزه با نمایش سبكهای مختلف خوشنویسی در قالب تابلو و ویترینهایی دربردارنده برگهایی از مثنوی شیرین و فرهاد، مثنوی محمود و ایاز، كتاب جنات الخلودالمعمور فی جداول النور و آثاری از حاجی عبدالكریم قندهاری، محمدتقی ابن الحاج علیرضا الیزدی و آقا محمد یزدی كه از سال 1259بر جای مانده، بخش انتهایی موزه خوشنویسی را تشكیل میدهد.
چطور موزه شد؟
با وجود برخورداری مجموعه سعدآباد از موزه خوشنویسی «میرعماد» و همچنین شهر قزوین از موزه خوشنویسی «چهلستون»، موزهای كه اكنون در پایتخت با این عنوان فعالیت میكند نمیتواند نام «نخستین موزه خوشنویسی كشور» را تصاحب كند، اما از آنجا كه راهاندازی و انتخاب اشیا این موزه بر مبنای یك اساسنامه آغاز شده است، موزه خوشنویسی واقع در خیابان دكتر شریعتی میتواند نخستین موزه خوشنویسی برخوردار از یك شیوهنامه برای فعالیت موزه تخصصی خوشنویسی باشد. حمیدرضا قلیچخانی با اشاره به این موضوع درباره نحوه انتخاب اشیای موزه خوشنویسی میگوید طبق همین اساسنامه از ابتدای كار مشخص بود كه چه آثاری و از كدام استادان خوشنویسی در این موزه موردنیاز است. با وجود تهیه فهرستی از نام بزرگان این هنر و شاگردان و پیروان آنها و با تطبیق آثار خوشنویسی موجود به انتخاب نهایی دست یافتیم. مزیت كار اینجاست كه از آثار خوشنویسهای بنام و جریان ساز گرفته تا آثار هنرمندان گمنام این رشته در این فهرست موجود بود و بر همین اساس اشیا موزه خوشنویسی تا حد ممكن غنی از سبكها و هنر استادان مختلف خوشنویسی است. با این حال قلیچ خانی معتقد است كه این موزه قابلیت نمایش آثار تمام نسلهای هنری در رشته خوشنویسی را دارد.
زمین تا آسمان فرق دارد!
چیدمان آثار موزه خوشنویسی هماكنون از یك تم موضوعی تبعیت میكند. این چینش براساس انتخاب مرمتگران موزه خوشنویسی انجام شده است. به این ترتیب، بخشی از موزه به آثار خوشنویسی شده از ادعیه و احادیث و بخشی به اشعار شاعران بنامی همچون حافظ، سعدی و فردوسی اختصاص داده شده است. اما آنطور كه حمیدرضا قلیچ خانی میگوید موزه خوشنویسی در ابتدای راه، تغییر محسوسی را در چینش آثار تجربه خواهد كرد. برای آنكه چینش آثار موزه خوشنویسی از ایدهآل مدنظر استادان این هنر برخوردار باشد یك گروه كارشناسی متشكل از استادان خوشنویسی، مشغول بازبینی آثار هستند. به گفته قلیچخانی این بازبینی از جهت تاریخی، موضوعی و نقطه نظرهای هنری استادان خوشنویسی انجام میشود و پس از آن معیارهای موردنظر هنرمندان خوشنویس در چینش جدید پیادهسازی خواهد شد. بهطور مثال برخی قطعههای كتابت شده توسط هنرمندان خوشنویس بارها توسط آنان خوشنویسی شده و به فروش رفته است. اما اگر از هنرمند خطاط جویای معنای عبارات خوشنویسی شده شوند، معنای آن عبارات پس از زیبایی خوشنویسی و در درجه دوم اهمیت برای فرد خوشنویس قرار داشته است. بنابراین هنرمندان خوشنویس تركیببندی، زیبایی و قواعد مدنظرشان را بیشتر مورد توجه قرار میدهند. این موضوع در مورد بسیاری از مجموعهداران آثار خوشنویسی هم صادق است. به همین خاطر برای چیدمان مجدد آثار موزه این موارد بهطور قطع در نظر گرفته خواهد شد. به گفته قلیچخانی آثار به نمایش درآمده بهصورت ادواری با آثار موجود در مخزن جابهجا خواهند شد تا هم مانع تخریب آثار توسط نور دائمی شود و هم آثار جدید برای بازدیدكنندگان به نمایش درآید.
نمایش بیش از هزار اثر
موزه خوشنویسی ایران، برخوردار از آثار هنرمندان خطاط و خوشنویس روی برگهای كاغذ، ظروف و موادی همچون سنگ و فلز است. برای گردآوری این آثار، علاوه بر طی مسیر كارشناسی، مبلغ قابل توجهی هم هزینه شده است. آنطور كه حمیدرضا قلیچخانی میگوید بخشی از آثاری كه برای نمایش در نگهداری در موزه خوشنویسی خریداری شدهاند حدود سه میلیارد تومان هزینه برداشتهاند. علاوه بر این بیش از 500 اثر از مرحوم استاد عبدالله فرادی به قیمت یك میلیارد و دویست میلیون تومان به آثار موجود در موزه خوشنویسی اضافه شده است. تعداد آثار فعلی موزه خوشنویسی با شمارش جزء به جزء اوراق پراكنده و مرقعها تفاوت اندكی ایجاد خواهد كرد اما به گفته قلیچخانی اگر از جزئیات در شمارش مرقعها و اوراق پراكنده چشمپوشی شود بیش از هزار اثر در موزه خوشنویسی نگهداری میشود. با این حال هنوز نمیتوان ادعا كرد كه تمام سبكهای خوشنویسی در این موزه موجود است. قلیچخانی معتقد است غنی شدن موزهخوشنویسی از سبكهای مختلف این هنر نیازمند طی یك فرآیند چندین ساله و افزودن آثار هنرمندان معاصر این هنر به اشیا موزه خوشنویسی است. هماكنون آثار این موزه میتواند پاسخگوی علاقهمندان و پژوهشگران رشتههای هنر اسلامی، پژوهش هنر و صنایعدستی باشد. چرا كه این مهم در تهیه آثار موزه خوشنویسی مدنظر قرار گرفته است.
كار برای قیمتگذاری سختتر میشود
آثار هنری قبل از ورود به موزه قیمت مشخصی دارند، اما همین اشیا بعد از ورود به فضای موزه، دچار تحولات قیمتی چشمگیری میشوند. در این شرایط، قیمتگذاری روی آثار هنری، تقریبا غیرممكن است. با این حال روالی كه برای موزههای دنیا تعریف شده، این كار را اجتنابناپذیر میكند. چه بسا بروز رخدادهای مختلف سبب نابودی اشیا موزهای شده و در پی آن نیاز به تخمین ارزش آثار بیش از پیش خود را نشان دهد. حمیدرضا قلیچخانی میگوید، برای هر قطعه از اشیا موزهای در شورای كارشناسی آثار، قیمت مشخصی تعیین میشود. این كار مطابق سیستم بینالمللی و فعالیت موزههای دنیا انجام میشود. جالب اینجاست كه اشیایی كه وارد موزه میشوند بعد از قرارگیری در مجموعه آثار موزه، افزایش قیمت چند برابری را تجربه میكنند. به گفته قلیچ خانی دلیل این امر ارزیابی كارشناسان خبره و انتخاب این اشیا بهعنوان اثر موزهای و همینطور ارزش افزوده یك مجموعه در قیاس با تك اثر است. به این ترتیب غربالگری حرفهای آثار از سوی استادان هنر خوشنویسی باعث میشود تا اشیا موجود به نمایندگی از تمام آثار ارائه شده به موزه انتخاب شوند و این موضوع ارزش این آثار را چندین برابر میكند. قلیچخانی در توصیف یك موزه پویا میگوید موزهای زنده است كه رخدادهای فرهنگی را بهصورت دائم تجربه كند و بر همین اساس به محل رفتوآمد اهالی هنر تبدیل شود. او میافزاید خریداری آثار موزهای بهطور سالانه به پویایی موزه خوشنویسی كمك خواهد كرد. علاوه بر این، اضافه كردن برچسبهای چند زبانه در كنار آثار موجود در موزه خوشنویسی میتواند پتانسیل گردشگری این موزه را به نمایش درآورد.