مشخصات جنگل های ارسباران (قره داغ)
منطقه حفاظت شده ارسباران در موقعیت جغرافیایی N3855 E4651 در استان آذربایجان شرقی واقع است. یكی از مناطق منحصر به فردی است که به عنوان منطقه ای ویژه به لحاظ پوشش گیاهی و گونه های جانوری سالها پروژه های شكار ممنوع، حفاظت رویشی و دوره های پژوهشی در آن به اجرا در میآید تا از روند تخریبی پوشش گیاهی آن جلوگیری شده و گونه های در معرض انقراض جانوری آن به زاد و ولد متعادلی دست یابد.
تاریخچه جنگل های ارسباران (قره داغ)
در گذشته این ناحیه با نام قره داغ نیز شناخته میشده است و گفته شده نام قره داغ به علت کثرت کوههای منطقه ساخته شده، با این توضیح که قره در زبان ترکی بر انبوهی، کثرت و در هم تنیدگی دلالت میکند. هرچند در منابع ماقبل دورهٔ صفویان اشارهای به قره داغ نشده است.در کتاب «مسالک و الممالک» ابن حوقل از مکانی به نام "سیاه کوه" اسم میبرد، که در مجاورت آن نسلی از "ترکان" زندگی میکردند. اما بنظر میآید که سیاه کوه مذکور با منقشلاق (Manghishlaq) در سواحل شمال شرقی دریای خزر، یکی باشد.
بنابر این، تا زمانی که اسنادی معتبر پیدا نشده، تاریخ قدیم ارسباران را بایستی در پسزمینهٔ تاریخهای دو شهر اصلی منطقه، یعنی اهر و کلیبر، جستجو کرد. در گذشته در گویش آذربایجان شهرستان اهر با نام آرازبار یا ارسباران شناخته میشد. در نوشتههای تاریخی قدیمتر نام کلیبر، بذ قید شده است. علی بن حسین مسعودی مینویسد، در ناحیهٔ بذین با مریدان جاودان، پسر شهرک، قیام کرد. بعد از یک سری شکستها بابک در موطن خود محاصره شد ... بذین که زادگاه او بود، حالیه در ۳۲۳ هجری، هنوز مملکت بابک نامیده میشود.ابن اثیر در کتاب الکامل فی التاریخ صفحات زیادی را به کلیبر اختصاص داده است.
نوشته او چنین آغاز میشود، آغاز به پا خواستن بابک به سال ۲۰۱ بوده است. پایتخت او شهر بذ بود و از سپاهیان خلیفه بسیاری را کشته بود. یاقوت حموی هشتصد سال پیش کلیبر را اینگونه توصیف میکند، بذ: جایی در بین آذربایجان و اران. بابک خرمدین، که علیه معتصم شورش کرد، از اینجا برخاسته است ... در این ناحیه انارهایی با زیبایی بینظیر، انجیر، و انگور به عمل میآید، که آن را در تنورها خشک میکنند چرا که آفتاب همواره پشت ابری ضخیم پنهان است... یاقوت حموی در وصف اهر چنین نوشته است، اهر، علیرغم وسعت کمش، اقتصاد شکوفایی دارد. این شهر بین تبریز و اردبیل قرار گرفته و توسط امیری به نام "ابن پشتگین" اداره میشود ... هر دو شهر، تا حدی، اهمیت خود را در دوران ایلخانان مغول از دست دادند.
حمدالله مستوفی در نیمهٔ قرن هشتم هجری چنین مینویسد: اهر شهرکی کوچک و هوایش سرد است ... مستوفی کلیبر را اینگونه وصف میکند: قصبهای است در میان بیشه افتاده و کوهستان بزرگ و قلعه نیکو دارد، و در پای آن قلعه رودی روان است هوایش معتدل است و آبش از رود مذکور و حاصلش قلعه و انگور و میوه باشد، و مردمش از ترک و تالش ممزوجاند و شافعی مذهب ...در توضیحی که مترجم فرانسوی کتاب یاقوت آورده به جای تالش کلمهٔ مغول را آورده است که با توجه به زندگی مستوفی در زمان ایلخانان قابل قبولتر است. اهر در کانون توجه صفویان قرار داشت. آنها سعی داشتند آذربایجان را به عنوان خاستگاه و مقر سلسلهٔ خود مطرح کنند. در این راستا برای مثال شاه عباس بزرگ دو بار در سالهای ۱۶۰۵ و ۱۶۱۱ از شهر دیدن کرد. در تمام دورهٔ قاجاریان ارسباران توسط شاهزدگان قاجار اداره میشد.
عباس میرزا برای مدتی اهر را مرکز فرماندهی خود علیه روسها قرار داد.در آن زمان عشایر ارسباران قسمت عمدهای از جنگاوران قشون ایران را تأمین میکردند و به همان نسبت نیز صدمات جنگ را متحمل میشدند. برای نمایش بیچارگی اهالی ارسباران در اوایل قرن نوزدهم دو گزارش از دیپلماتهای انگلیسی را در اینجا میآوریم: جیمز موریر، مؤلف "ماجراهای حاجی بابای اصفهانی"، که دویست سال پیش از اصلاندوز دیدن کرده مینویسد، وقتی به اصلاندوز رسیدیم، به جای روستا، مکانی را یافتیم شامل مجموعهای از سرپناههایی که تعدادی ایلات بدبخت فرار کرده از اراضی روسیه با نی و نمد برپا کرده بودند.
در اینجا تپهای مصنوعی مخروطی شکلی بود منسوب به تیمور لنگ، که ایرانیان با کشیدن نردهای در اطراف آن را بصورت سنگری برای دفاع از سواحل ارس آماده میکردند....رابرت میگان خمارلو را چنین توصیف میکند،...روستای خمارلو، در دامنهٔ کوههای شیبدار قرار گرفته است. منازل ساکنین در شیب کنده شدهاند به نحوی که خانهها فقط یک دیوار گلی دارند که در آن دریچهای ۳-۴ فوت مربعی نقش پنجره را دارد و چند تکه تخته پاره شکسته بجای در نصب شده است ... ساکنین فقیرترین مردمی بودند که تاکنون دیدهام. مردان و زنان، کهنهای به تن کرده بودند و کودکان تا هفت ساله لخت بودند. آنها تعداد کمی گوسفند و بز، و ذخیرهای کافی انگور داشتند که بخوبی تا زمستان نگاه داشته بودند... اهر در طیجنگ به شدت آسیب دید.
مسافرین فرنگی که در دوره بین ۱۸۳۷-۱۸۴۳ اهر را دیدهاند آن را "شهری در وضعی اسفبار" وصف کردهاند. بر اساس برداشت آنها، شاهزادگان قاجار، که به عنوان حکمران قره داغ به شهر اعزام میشدند، به این فکر بودند که جیبشان را قبل از پایان مأموریت پر کنند. ارسباران یکی از کانونهای جنبش مشروطه ایران بود، چرا که عشایر ارسباران در مناقشات مسلحانهٔ جنبش درگیر شده بودند؛ فرماندهی نیروهای انقلابی و ضدّ-انقلابی به ترتیب بر عهدهٔ دو قرهداغی، یعنیستار خان و رحیم خان چلبیانلو بود.
بعد از برقراری پادشاهی دودمان پهلوی افول ارسباران شروع شد. شاهان پهلوی با تأکید بر آریاگرایی برای زدودن هویت ترکی مردم منطقه تلاش کردند. رضا شاه با تغییر دادن نام تاریخی قره داغ به ارسباران سعی کرد هویت تاریخی منطقه را نیز منهدم کند. بعلاوه، اجرای سیاست یکجانشینی اجباری عشایر، به اقتصاد ناحیه ضربات مهلکی زد .نتیجه آنکه، ارسباران از کانون اخبار ایران خارج شد.
ویژگیها جنگل های ارسباران (قره داغ)
پارک ملی ارسباران نیز با وسعت ۸,۹۴۱ هکتار بخشی از منطقه حفاظت شده ارسباران است که از سال ۱۳۴۶ به عنوان منطقه ممنوعه شکار و در سال ۱۳۵۲ به عنوان منطقه حفاظت شده ارسباران و از سال ۱۳۵۵ به عنوان ذخیرگاه زیستکره تحت مدیریت قرار گرفته است و پس از قابلیت سنجی طی مصوبه شماره ۳۷۰ شورای عالی محیط زیست (کمیسیون زیر بنائی دولت) مورخ ۱۳۹۱/۲/۳۱ به پارک ملی ارتقا یافت.
سیمای عمومی جنگل های ارسباران (قره داغ)
زمان مناسب بازدید جنگل های ارسباران (قره داغ)
پیشنهاد ویژه جنگل های ارسباران (قره داغ)
وسایل مورد نیاز جنگل های ارسباران (قره داغ)
سایر اطلاعات جنگل های ارسباران (قره داغ)
از نظر جغرافیایی گیاهی ارسباران محل بر خورد سه اقلیم مختلف خزری، قفقازی و مدیترانه ای است . شکل ظاهری و توزیع پوشش گیاهی ارسباران قانونمندی خاصی دارد ، بدین ترتیب که دامنه های جنوبی اصولاً پوشیده از مرتع است و جنگل عمدتاً در دامنه های شمالی و بین ارتفاعات 800 متر تا حدود 220 متر مشاهده می شود و مناطقی با ارتفاع بیشتر از 2200 متر و کمتر از 800 متر مرتعی است .
در پارک ملی ارسباران ۲۲۰ گونه پرنده، ۳۸ گونه خزنده، پنج گونه دوزیست، ۴۸گونه پستاندار (نظیر کل و بز، گراز، خرس قهوهای، گرگ، «وشق» (سیاهگوش) و «پلنگ») و ۲۲ گونه ماهی شناخته شده است. از گونههای پرندگان بومی ارسباران میتوان به «قره خروس قفقازی» کبک، دراج و قرقاول و انواع پرندگان شکاری و تعداد بیشماری پرندگان آبزی و خشکیزی اشاره کرد. «مارال»، گونهٔ منقرض شدهٔ منطقهٔ ارسباران نیز با انتقال هفت راس از پارک ملی گلستان در فضایی به وسعت هفت هکتار در مرکز تحقیقاتی آینالو رها شده و در حال احیا است.
ارسباران صرف نظر از جاذبههای شکارگاهی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به دلیل وجود گونههای گیاهی و جانوری کمیاب، چشماندازهای بکر و وسیع و شکنندگی و آسیبپذیری بالای خود در سالهای ۱۳۵۰ و ۱۳۵۲ شمسی ابتدا به عنوان منطقهٔ ممنوعه و سپس منطقهٔ حفاظت شده تحت حفاظت و نظارت اعلام شده و چندی پیش نیز به پارک ملی ارسباران ارتقا یافت. در این میان جنگلهای بلوط«ممرز» به همراه گونههایی چون «کیکم»، «سماق»، «زرشک»، «انار وحشی»، سیب و گلابی وحشی، تمشک وزغالاخته معرف مناطق جنگلی متراکم با اقلیم مرطوب، حکایت از غنای جنگلی این منطقه میکنند.
میوه جنگلی قرهقات نیز در جنگلهای ارسباران به وفور یافت میشود. به دلیل شرایط خاص و ویژهٔ اقلیمی و جغرافیایی، منطقهٔ ارسباران از پوشش غنی و متنوع گیاهی و قارچی برخوردار است. از میان دو هزار و ۴۰۰ گونه شناسایی شده در آذربایجان حدود هزار و ۴۰۰ گونه از مجموع آنها در جنگلهای ارسباران زیست میکنند. طی سالهای اخیر نیز دکتر محمدرضا آصف طی چند سال نمونهبرداری مستمر و مداوم، قارچهای منطقه ارسباران را جمع آوری، شناسایی و بیش از ۲۵۰ گونه قارچ از منطقه گزارش کرده است.قارچ دنبلان در بیشههای منطقه ارسباران، مخصوصا در نزدیکیهای روستای دریلو به وفور یافت میشود.
قابل توجه است که دنبالان در زبان ترکی به معنی متورم میدهد؛ بدین ترتیب که این قارچ در حین رشد خاکهای بالای خود را اندکی بالا میآورد و اهالی از همین نشانه قارچ را پیدا میکنند. بعلاوه، همین نام با مسمی بر قدمت استفاده از این قارچ غذایی در منطقه ارسباران دلالت میکند.